اریانا و هخامنشی ها

از کتاب: تاریخ افغانستان ، فصل چهار

در فصل گذشته دیده شد که باختر مرکز آریانای قدیم همان طوریکه کانون صاف نژاد آریائی بود و مدنیت و تهذیب آریائی در اینجا نشو و نما یافت اولین نظام سلطنتی آریائی هم در اینجا بمیان آمده و قرن های متوالی در زمان حکمفرمائی دودمان پارا داتا (پیشدادیان) و کاوی(کیانی) و اسپه و بعد ها همیشه باختر مرکز مقتدرترین سلطنت آریانا بشمار میرفت و زمانی که این سلاله های با عظمت و جلال در آریانا حکمفر مائی داشتند قبایل ماد و پارسوا با عشایر و شاخه های خورد و ریزه خود مثل پاسارگاد و هخامنش و غیره اول به زندگانی ده نشینی و قبیلوی و بعد به اسارت اقوام سامی می زیستند و شاخه های پارسوا که هخامنشی هم دران جمله است مدت دیگری مطیع مادها بودند.

در زمانیکه هخامنشی های قبیله پاسارگاد به ترتیبی که ذکر شد به اقتدار رسیدند سلطنت در آریانا سقوط نکرده بود بلکه کما فی السابق دامنه آن دوام داشت و همیشه آریا نارهایشگاه مردان وزما مداران بزرگ بوده و حتی معاصر خود هخامنشی و بعد از ایشان در زمان هنگامه اسکندر حیات داشتند نیرومند و قوی بودند، نفوذ و اعتبار داشتند، حکمفرمائی و آمریت می نمودند چنانچه ٥ - ٦ سال جنگ های سیروس، و چندین سال، محاربات داریوش و ٤ سال مقاومت و مقابله با قوای مقتدر یونانی که هخامنشی ها یکسالی هم دم آنرا گرفته نتوانستند بزرگترین شاهد این مدعا است ولی چون متاسفانه مدارک صحیحی عجالتاً که بصورت مسلسل نام و کارنامه های در دست نیست هر کدام از شاهان آریانا را ذکر کند مسئله قدری در تاریکی مانده است و نباید تصور شود که هخامنشی ها بدون مقابله با کدام پادشاه و حکمفرمائی داخل آریانا شده است. طبیعی نیروی شاهان مقتدر آریانا مقارن زمان هخامنشی ها ضعیف شده درین شبهه نیست و اگر اینطور نمیشد چرا هخامنشی ها جری میشدند ولی بلکل از بین نرفته بودند چنانچه صحت این وضعیت را عکس العمل هائی که در مقابل تهاجمات آنها بعمل آمد تائید میکند.


  *   *   *


از میان شاهان هخامنشی آنکه اول بفکر تهاجم خاک آریانا افتاد سیروس است که بعد از یک رشته مجاربات بطرف غرب در بابل و لیدی بجانب شرق فارس رخ نموده بنای تجاوز را بر خاک ما گذاشت. جزئیات حملات سیروس و مقابله های زمامداران و نیروی ملی ما پوره معلوم نیست روی هم رفته اینقدر میتوان گفت که و طن داران ما در مقابل متهاجم ۵ - ۶ سال دفاع کردند و این اشاره خودش واضح نشان میدهد که نسبت به اراضی غرب فارس مثل بابل ولیدى و غیره نیروی مقابل آریانا قوی تر بود تا توانست دشمن را ٥ - ٦ سال مشغول سازد. مورخین مینویسند که سیروس در محاربات شرقی دچار مشکلات زیاد شد بهر حال باختر در انژیان ستا گیدیا - گندارتیس یعنی با ختر سیستان هزاره جات - گندهارا بدست او مفتوح شد. سپس بر اسکائی ها که در "ساکستانا" سیستان بودند هم دست یافت و از آنجا به مکران بلوچستان توجه نمود و در قسمت های ریگستانی جنوب غرب سیستان تلفات زیاد داد.

میگویند که سیروس در حمله کاپیسا تلفات زیاد داد و ازغیظ در خرابی آن کوشش زیاد کرد. پوره معلوم نیست که در کاپیسا که بر علیه سیروس مقابله میکرد چون این محل پیش از هخامنشی تا زمانه های کوشانی ها مرکز صفحات جنوب هند و کوه بشمار میرفت احتمال زیاد میرود که یکی از پادشاهان محلی در آنجا مرکزیت داشته و در مقابل سیروس استاد گی نموده باشد. بهرحال سیروس هخامنشی در کاپیسا مقاومت خیلی شدیدی دیده و این مقاومت در مقابل موسس دولت هخامنشی بدون اداره کدام سر کرده و پادشاه مقتدر نمیشود. اگرچه سیروس حاشیه غربی و بعضی حصص صفحات شمال و حتی قسمت های جنوب شرقی آریانا را هم فتح نمود ولی این فتح به قیمت جان او تمام شد. یعنی یا "دربیک ها" که رپسن ایشان را از طوایف شرقی آریانا میداند او را بضرب تیرى هلاک ساخت و یا در صفحات شمال در مرغاب کشته شد.

پوره معلوم نیست که بعد از سیروس تازمان داریوش وضعیت هخامنشی ها در آریانا چطور بوده از قشون کشی های مجدد داریوش و جنگ های چندین ساله او معلوم میشود که فتوحات سیروس نتوانست سلطه هخامنشی را در آریانا قائم سازد چنانچه تا آخر با او جنگیدند و او را کشتند بعد از مرگ او طبیعی آمریت بدست شاهان محلی بود اگرچه باردیا بسر کوچک خود را هم زمانی نایب الحکومه ساخته بود ولی مناقشه هائی که ما بین او و برادرش بود به آرامی خاطر حکومت نتوانسته و خود امر او روسای محلی تمام اقتدار و نفوذ را در دست داشتند تا اینکه شاهی فارس به داریوش اول رسید.

مشکلاتی که برای داریوش در تمام نقاط مفتوحه و مخصوصاً در آریانا عرض اندام نمود پیشتر اشاره شد لشکر کشی های او دفعه دیگر در آریانا ثابت میکند که تهاجمات سیروس جز آمد و رفتی درین کشور کوهستانی نبود که پس رفتن نهم صورت نگرفت داریوش با لشکر کشی های خود دامنه فتوحات را نسبت به سیروس وسعت بخشید و علاقه سند را نیز فتح کرد. میگویند داریوش تحت ریاست یکنفر یونانی موسوم به سیلاکس Sylax هیئتی فرستاده بود که از راه دریای کابل به سند واصل شدند و معلوماتی در دلتای سند بدست آوردند برای اینکه باشندگان آریانا بیشتر مزاحم او نشوند خاک مملکت را بیک عده ولایات تقسیم کرده و در هر کدام حکمرانانی چه از طرف خود و چه از میان خود اهالی بر گماشت و باج و محصولاتی بر هر حصه علیحده تعین نمود. این وضعیت در زمان اولاده او خشایار شاه وارد شیراول و غیره تازمان داریوش سوم دوام داشت.