رول مبلغین آریانا در انتشار دیانت بودائی در چین

از کتاب: امپراطوری کوشان ، فصل کوشانیهای بزرگ ، بخش دورۀ دوم

وقوع محاربات بین کوشانی ها و چین در عصر "ویما کدفیزس" و "کنیشکا" مانند اکثر جنگها که اقوام مختلف را بهم در تماس میآورد، کوشانی های آریانا و چینائی ها را بیش از پیش به اخلاق و روحیات یکدیگر آشنا ساخته و زمینه را برای استقرار روابط دائمی بین آنها و خصوصاً برای انبساط دیانت بودائی در چین و شرق اقصی خیلی ها مساعد ساخت بودائی شدن کوشانی ها برای احیا و انبساط دین ساکیامونی آب حیات شده اسباب انتشار آن اول در آن نقاط آسیای مرکزی گردید که جزء امپراطوری و یا تحت نفوذ آنها بود یعنی بعد از بکتریان (باختر) مناطق ماورای اکسوس و کاشغر بنوبه خود بودائی شدند. چون در اثر فتوحات پان چااو جنرال چین بطرف غرب امپراطوری چین به کاشغر و مناطق مجاور پامیر و پار دریای آمو تماس پیدا کرد قشون چینی حین مراجعت، تصاویر و مجسمه های بودائی را از ین نقاط که یونانی ها "سریند" یعنی هندوچین آنوقت میگفتند با خود بردند. قرار یکی از روایات قدیمه "مینگ تی" امپراطور آنوقت چین (75 - 58) م. از دیدن مجسمه های بودا به حیرت ،رفته خواست که اساس آئین نو را بشناسد و حکم داد تا مبلغین از آریانا و هند خواسته شوند. آنوقت کوشانی خا دو نفر از علمای معروف خود را که یکی "مانتانگا" و دیگری "گوبهارانا" نام داشتند و محتمالاً گندهاری بودند با یک عده کتب مذهبی به چین فرستاده و در نتیجه در اثر مساعی آنها امپراطور چین در سال 64م. بودائی شد. به این ترتیب که دروازه چین به روی دیانت بودائی باز شد. مبلغین یکه یکه به انتشار آن در آن طرف صرف مساعی نموده رفتند اما اقدامات جدی که برای بودائی ساختن چین به عمل آمده است از اواسط قرن دوم مسیحی شروع شده پیشقدم این کار علمای امپراطوری کوشانی باختری ها ، فنینانی ها (بامیانی ها) ، کاپیسائی ها، کابلی ها علمای هده پشاوری و کشمیری بودند که به تعداد زیاد بطرف چین رفته از راه خطابه و تبلیغ خدمات شایانی به انتشار دین بودا نمودند. چون در اثر ابتکار ، جرئت ، استقامت زحمت کشی آنها و جرئت افزائی شاهان کوشانی راه تبلیغ بطرف شرق گشاده شد مبلغین هندی هم به تعقیب ایشان به راه افتادند (30).

اولین دسته مبلغینی که در حوالی 160 م. از طرف کوشانی ها بطرف چین رفت، هیئتی بود که اعضای بارز آن "چه چان" و "چو شو فو" نام داشتند و چینائی ها اولی را به لقب "شهزاده یوچی" و دومی را "شهزاده هندی" یاد میکردند. در حوالی 190 م. هیئت دیگری که ممکن اعضای آن هندی بوده باشد به ریاست "دارماراکا" به چین واصل شد و بعد "چه کین" پسر یکی از سفرای کوشانی که در حوالی 180م به چین رفته بود به هیئت مذکور شامل شد. این هیئت در مقام "لویانگ" در "هونان" مستقر شده و به اعمار چندین معبد بودائی کامیاب شدند. در اوائل قرن 3 هیئتی مرکب از آریائی ها و هندی های امپراطوری کوشان به طرف چین عازم شد اعضای آریائی آن عبارت بود  از (31) : "سنگ هوئی" پسر یکی از تاجران گندهارا که در قوانین بودائی دسترس زیاد داشته و چندین کتب مختلفه را ترجمه نموده بود (32) "دهارماکالا" که اصولات مربوطه معابد را در حوالی 256م. بار اول به چینائی ترجمه نمود (32) "دارماکسا" دوم که از طرف پدر یوچی بود و در علاقه "کانسو" متمکن شده بود در حوالی 266 خیلی شهرت بلند داشت این مبلغ شاگردی داشت موسوم به "چو شو لان" که او هم پسر یکی از مهاجرین یوچی بود و در حوالی 302 م. صاحب شهرتی شده بود این دو مبلغ اخیر در علاقه "سین کان" متمرکز شده خانواده "تسن" امپراطوری چین را بودائی ساختند به این منوال در اثر استقامت و مداومت مبلغین آریائی و هندی تبلیغ مرحله او خود را در چین طی نموده و در اثر صدور فرمان امپراطوری دین بودائی رسماً در چین شناخته شد.

......... (خوانده نمیشود)........ "ویما لاکسا" و "داهارما میترا" بطرف چین رفتند. بعد از ایشان راهب دیگری از اهل گندهارا که از احفاد خانواده شاهان کاپیسا بود و بنام "گونا وارمان" یاد میشد بنای مسافرت و تبلیغ را بطرف شرق گذاشت. مشارالیه بواسطه تبحری که در علوم مذهبی و اشتیاق فوق العاده ئی که در تبلیغ امور دینی داشت از حیات آرام درباری و تاج شاهی کاپیسا گذشته اول به دیدن جزیره سیلان رفت و از آنجا بطرف جاوا که هنوز سرزمین برهمنی بود، برای تبلیغ عازم شد و در اثر اجتهاد خود شاه و ملکه آنوقت جاوا را بدین بودا داخل کرد. چون آوازه شهرت او در شرق بلند شد امپراطور چین، "لیو یو" ، که از خانواده "سونگ" بود آرزومند ملاقات و شناسائی او شده و در 424 به حکمران چینی "تونکن" هدایت داد تا عالم معروف کاپیسائی را به چین دعوت کند. "گونا وارمان" خواهش امپراطور چین را قبول نموده در 431 به نانکن رفت. لیویو در جوار قصر امپراطوری معبد مجلل و با شکوهی آباد نموده و عالم کاپیسائی در آنجا تا آخرین دقایق حیات به ترجمه آثار بودائی به چینی اشتغال داشت. بالاخره دو نفر عالم معروف کابلی "بودهایاسا" و "بودهاجیوا" در اوائل قرن 5 عازم چین شده در تراجم کتب بودائی به چینی از خود یادگارهای زیادی گذاشتند.

در قرن 6 مسافرت مبلغین آریائی بطرف چین سریع تر و تعداد آنها بیشتر گردید. در حوالی 525 در اثر تهاجم هیاطله بیش از سه هزار علما از آریانا برآمده به ترکستان شرقی سیلان برما و چین منتشر و پناگزین شدند و حتی خود "بودهی دارما" بیست و هشتمین صدر علمای طریقه شمال هم مجبوراً بطرف شرق اقصى رخت کشید و در چین شمالی متمرکز شد. سپس دو نفر دیگر از گندهارای شرق (اهل پشاور) "نارن درایاسا" و "جیناگوپتا"  که هر دو معاصر هم بودند و بین سالهای 605 - 528 امرار حیات مینمودند از راه ختن و لب نور بطرف چین رفتند. چون در 575 دفعتاً احساسات نفرت آمیزی در چین پیدا شده و از قتل بودائی ها خود داری نمیکردند "جینا گوپتا" بطرف منگولیا نزد خان ترک "دبوخان" پناه برده و شروع به تبلیغ در میان ترکها نمود و خان مذکور را بودائی ساخت.

خلاصه به همین ترتیب از اواسط قرن 2م. تا اوائل قرن 6م. علمای آریائی و هندی امپراطوری کوشانی، خصوص علمای گندهاری (کابلی ، کاپیسائی ، پشاوری) با حرارت فوق العاده به انتشار بودیزم در ترکستان شرقی ، چین ، سیلان ، جاوا وغیره نقاط شرق اقصی کوشیده نژاد زرد را داخل دیانت بودا نمودند. و چون یکبار دین نو در چین راوج یافت و از میان خود چینائی ها علمائی سر برآورد، قافلههای مسلسل علما و زوار برای دیدن مقامات بزرگ مذهبی بلخ، بامیان، کاپیسا، هده و نقاط هندی براه افتاده و این رفت و آمد از راه واخان و پامیر، از ماورای اکسوس از طریق کشمیر و بحر تا زمانههای مقارن ظهور دین اسلام دوام داشت.