کیول
مستر کیمپبل که در تاریخ افغانستان به کیول مشهور است یکنفر صاحب منصب انگلیسی بود، که جی تی وین در روز نامچه غزنی و کابل طبع ۱۸۴۰ ع لندن راجع با و معلومات خوبی میدهد: وی گوید که من در کابل بسال ۱۸۴۰ ع همین شخص را دیدم و داستان خود را بمن چنین گفت:
"در اواخر سنه ۱۸۳۳ع با شاه شجاع الملک از لودیانه حرکت کردم، و با یک دسته لشکر و یک توپ به ملای کوتلیر آمدم. بعد از ان افسر هفت صد نفر و دو توپ بودم، که از رانی تناسی به مبلغ یکهزار روپیه خریده بودیم. چون بسندهـ و اصل شدیم، و کیل امیران حیدرآباد کاظم خریده بودیم. چون بسندهـ و اصل شدیم، وکیل امیران حیدر آباد کاظم شاه تا کمپور شش میل فرا آمد، و پنجاه هزار روپیه و شش اسپ و چند شمشیر و دو خیمه را به حضور شاه ارمغان داشت.
مستر کیول درین جنگ زخم برداشت، و (۸۶) نفر دستۀ لشکرش کشته شدند. یکی از سواران لشکر مهر دل خان که میر اکبر نامداشت اورا شناخته و با خود برداشت و بخانۀ خود برد، و به اندمال جراحاتش پرداخت. چون شفا یافت بحضور امیر دوست محمد خان و مهر دل خان و نواب جبار خان و میرزا عبدالمسیع خان رسیده، و امیر دوست محمد خان اورا در ملازمت خود گرفته، و بسواری فیلی بکابل فرستاد، و با فسری توپخانۀ کابل بمعاش چهار صد روپیه ماهوار گماشت (۱).
این بود داستان اوایل حال کیول در افغانستان از قول خودش. که فیض محمد هم در همین موقع با سارت او بدست محمد افضل خان
------------------------------------------------------------
(۱)روز نامچه سفر غزنی و کابل در افغانستان ۳۸۸ ببعد، آتکنسن هم در رویداد لشکر کشی بر افغانستان ص ۵۴ داستان دلاوری کیول را در جنگ قندهار و زخمی شدن و گرفتاری او بدست امیر دوست محمد خان مینویسد، و اورا از نسل انگلیسی هندی میداند و موهن لال نیز همین وقایع را مختصرا می نویسد (حیات امیر ۱-۱۶۲).
بن دوست محمد خان اشاره میکند(۱).
این شخص بعد ازین مسلمان شده و در کابل شهرت یافته و حتی مردم آنوقت مسلمانی اورا یکی از کارهای نمایان امیر دوست محمد خان می شمردند حمید کشمیری از زبان انگلیسیان گوید:
ز ما خلق دیدند بازی بسی
نخوردیم بازی ز دست کسی
بخبر میر کابل که در روز جنگ
سبق برد بر فیلسوف فرنگ
سپه کشت وزر برد و لیلام کرد
فرنگی در آفاق بد نام کرد
به نیرنگ و افسون ربود آنچه بود
بتاراج " کیول" مسلمان نمود
اگر خوار شد بنده در عرف عام
اهانت بزید است نه بر غلام (۲)
نام اسلامی کیول بعد از قبول اسلام (شیر محمد خان) بوده، و در لشکر امیر دوست محمد خان تنظیمات و اصلاحات جدید را بر اصول اروپائی داخل ساخت ونزد امیر بنظر اعتبار دیده میشد.
وی مردی بود دارای وضع شبهه ناک : چنانچه در سنه ۱۸۳۹ع چون لشکر انگلیس بر کابل از راه غزنی حمله کرد، این مرد در لشکر امیر دوست محمد خان افسری داشت. و امیر اورا امر داد که با لشکر خود بمقابل حمله آوران براید. ولی کیول بامیر گفت: گ من چون نمک خوار شاه شجاع الملک بودم، نمیتوانم اکنون بر خلافش بجنگم، و با او بی احترامی کنم "(۳).
چون در همین سال امیر دوست محمد خان از کابل بطرف بخارا گریخت و شاه شجاع در کابل بر تخت سلطنت نشانده شد، کیمبل در خدمت او بود، و یک رجمنت خصوصی گارد شاهی را قیادت میکرد،
--------------------------------------------------------------
(۱)سراج ۱-۱۲۳
(۲)اکبر نامه ۷۰
(۳)رویداد لشکر کشی بر افغانستان از آتکینسن ص ۲۶۰ طبع لندن.
چنانچه در شورش ملی ۲ نومبر ۱۸۴۱ع که غازیان افغانی خانۀ سر الکسندر برنس را محاصره کردند، همین رجمنت خاص شاهی به مدد وی فرستاده شد، ولی تمام رجمنت از طرف غازیان تلف و سپاهیان آ بتیغ پارچه پارچه گشتند، و اسلحۀ ایشان به غنیمت گرفته شد (۱).
کیمبل ازین ملحمل کبریی نیز زنده برامد، و چون مسلمان شده بود از تیغ غازیان نجات یافت و در کابل بود، تا که بعد از باز گشت امیر دوست محمد خان و جلوس ثانوی او بر تخت سلطنت کیمبل باز بخدمت او در امده است.
این شخص از کار کنان مخفی استعمار بنظر می آید، که اولا بمدد شاه شجاع و تنظیم قوای او گماشته شده بود، تا هنگامیکه امیر دوست محمد خان بر خلاف استعمار می جنگید وی به نفع قوم خویش کار می کرد، و تی علنا با قوای انگلیس که همرکاب شاه شجاع بودند نجنگید، و بعد از ان هم به تنظیم قوای امیر در صفحات شمالی به مقابل خطرات احتمالی روسیه تزاری مامور گشت، که این کار نیز برای حفظ هند مفید بود، و پرورش مردی مثل امیر عبدالرحمن خان از کارهای نمایان اوست، که بعد از ان امارت با و سپرده شد.
----------------------------------------------
(۱)چند نامه ص ۴ ببعد
(۲)پند نامه ۶-۷