138

حمله ترکمن ها به بون

از کتاب: سلطنت غزنویان ، فصل دوم

در این اثنا اطلاع رسید که ترکمنان باز به تطاول و دست درازی آغاز کرده به بون حمله آوردند و آن شهر را غارت کردند و ابوالحسن عراقی سالار هرات در این موقع خطر به عیش و نشاط مشغول است و بدون آنکه توجهی کند یک دسته از عساکر هرات را بحال پریشانی بدفع ترکمن فرستاد ولی آنها نیز چون سردار خوب و تجهیزات درست نداشتند بهزیمت شدند و چندین تن از ایشان کشته و اسیر شد سلطان بیشتر به تشویش افتاد و احمد عبدالصمدرا با هزار سوار بهرات فرستاد که به تدبیر امور بپردازد.

و خود به میمندویمن آبا درفت و مهمان خواجه عبدالرزاق پسر خواجه بزرگ شمس الکفات شد بناهای شاهانه و عمارات بزرگی که خواجه شمس الکفات در آنجا نموده بود و تکلفات عظیمی که پسروی نمود طرف قبول ورضاى سلطان واقع گردید و از انجا دوباره به بست آمد از بوسهل حمدونی سالار ری اطلاع رسید کخ پسر کاکوبه هرچه گفته بود دروغ و مکر بود و چون دید که خراسان مضطرب است و دولت محمودی از طرف ترکمن ها تهدید میشود با ترکمان ها در سازش است و فتنه عظیم بپا خواهد داشت. سلطان به یکی از حوادث اهمیت نه داد و بدون مصلحت روانه غزنی شد و درعزنی خواجه بزرگ را از هرات و مودود را از بلخ خواست و به عیش و کامرانی مشغول شد و دختر سالار بیکتغدی را به پسر خود مروانشاه نکاح کرد. در این وقت کفشگری را از سواحل آمو اوردند که اشتباه میرفت جاسوس ارسلان خان است بو نصر مشکان موظف به تحقیق و کشف قضیه شد کفشگر اعتراف نمود و از میان آلات او چوبی میان تهی بر آمد دران نامه ها پیدا شد که ارسلان خان خیانت کرده به تر کمنان نامه نوشته و آنها را بر علیه سلطان تحریک نموده و وعده کهمک داده است سلطان سخت براشفت و دانست که برانها اعتماد نباید کرد و بدست بو صادق تبانی که سابق نیز برادرش به سفارت رفته بود اصل نامه را به ارسلان خان فرستاد وی سخت خجل شد وعذرها به سلطان نمود و عهد مودت را استوار کرد.