ابعاد یا فاصله ها در موسیقی

از کتاب: رسالهٔ بیان موسیقی یا نظریهٔ موسیقیائی ، فصل دوم ، بخش نظریهٔ موسیقیائی
07 June 2024

بُعد در موسیقی عبارت از فاصله یا تفاوت در ثقلت و  نرمی آواز دو نغمه است ؛اگر تصور کنیم که تار سازی را در دو نقطۀ متفاوت " الف وب " قطع کرده ، زخمه می زنیم ، همین درجۀ بم بودن" الف" نسبت به " ب " ویا درجۀ زیر بودن " ب " نسبت   به " الف "  یک بعد یا فاصله در موسیقی است .                                                                                                

هرگاه دوتار با طولهای متفاوت یکی آواز درشتر و دیگری آواز نرمتر میدهند ؛ در حقیقت تار طویل بهمان نسبت از تارکوتاه بمتر است، که تارکوتاه ، از طویل زیرتر است،  به عبارت دیگر زیر وبم بودن خصوصیات بیرونی یا کیفی هستند، که از کمیت های متفاوت نماینده گی میکنند، این کمیتها باهم قابل مقایسه و متناسب هستند، از این جهت با هم در تضاد و تناقض قرار ندارند؛ لهذا زیر وبم,دو انتهای یک مناسبت هم جهت را نشان میدهند . پس یک بعد یا فاصله در موسیقی از یک انجام زیر ویک انجام بم تشکیل گردیده است.                                                      

برای تشکل یک بعد اقلا دو نغمه ضروری است ؛ .اما دو نغمه با کمیت مشابهه  یک بعد را تشکیل نمیدهند . پس نغمه ها در نرمی و درشتی ازهم باید تفاوت داشته باشند ، هرگاه نغمه را با یک ویا چند نغمه دیگر شریک بسازیم ، که از نظر زیروبم تمیز گردند.  یک جنس را بوجود آورده ایم، ویا زیادتر از آن یک دسته را بوجود خواهیم آورد ؛ صاحب ادوار در ین مورد میگوید : « اجتماع دو نغمۀ متفاوت یک بعد است؛ اگر تعداد این نغمه ها از دو زیادتر شود یکجنس است واگر از چندین نغمه تشکیل شود یکدسته است که انرا جمع نیز گفته اند» (۱)   

هر بعد اگر گوچک باشد یا بزرگ ؛ اگر جنس و یا جمع باشد ؛ از خود دو حد دارد، یکی انتهای نرم یا زیر آنست  که جهت یا قسمت کوتاه تار است، که آنرا حد کوچک یا صغیر مینامند  و حد  دیگر که در جهت طویل تار ختم میشود، که آواز ثقیل یا بم میدهد   آنرا حد بزرگ  یا کبیر میگویند . این دو جهت را بالا  و پايین  هم گفته اند . باید دانست که در افادۀ ابعاد تار آزاد ساز را بنام بعد کل یا جمع می خوانند ؛ زیرا هر بعد دیگری، که  از تقسیم تار بوجود می آید،  افادۀ  کسری آن به تناسب تار آزاد یا بعد کل صورت میگیرد ؛ مثلا هرگاه می گوئیم  بعد  3/2 ، که درحقیقت تار آزاد را به سه حصه تقسیم کرده‌ایم و تنها دو قسمت آنرا محرک نموده ایم ، که  در نتیجۀ  این تقسیم صرف یک نغمه بوجود میآید  ؛ اما وقتیکه می گوئیم بعد  3/2 یعنی یک نغمه خود تار آزاد است،  ویک نغمه هم نقطۀ   3/2 تار که مجموع همین دو نغمه یک بعد را تشکیل میدهند . به این ترتیب یک بعد بیک مقدار معین از تار مطابقت دارد ، شاید به نصف ان  به دو سوم  به سه چهارم وغیره . از اینجهت ، هر بعد را  آنگاهئیکه افادۀ عددی او را تحریر میکنند ، بمقایسه  بعد کل یا نغمۀ تار آزاد می نویسند. در مثال بالا نوشته میشود  3/2 به عبارت دیگر [  1/2+1 ] که درحقیقت چنین باید خوانده شود، که نغمۀ تولید شده با اضافۀ نصف آن مساوی به نغمۀ کل یا تار آزاد است.

در رابطه 4/3 (  1/3+ 1 ) نغمهٔ تولید شده با اضافه یکسوم حصه اش مساوی بتار آزاد است 

 در رابطهٔ 9/8 ( 1/8+1  ) ، یعنی نغمهٔ تولید شده باضافهٔ یک هشتم حصه اش معادل تار آزاد میشود.چنانچه برای تار آزاد  50 قیمت تعین کنیم در رابطهٔ3/2 ؛ 50  را به سه تقسیم میکنیم و دوبار حاصل همین تقسیم را با نصف آن جمع میکنیم  ،عدد 49.9 بدست میآید که قیمت تار آزاد است؛ یا بعبارت دیگر تار آزاد را اگر به سه حصه تقسیم،این نغمه معادل دوقسمت آنست.

ابعاد موسیقی  آنگاه باهم ، در هم آهنگی و تجانس قرار میگیرند ، که در تنستۀ تولیدی آنها یک مشابهت و همجهتی وجود داشته باشد ،  یعنی طول تارهائیکه این ابعاد را تولید میکنند ، بین شان یک رابطۀ عددی ناب باشد . از اینجاست  که زمینۀ  تناسب  و مساوات  در موسیقی  پایه ریزی میگردد ، ابعاد با هم در تناسب عددی قرار دارند، هم اهنگی  و آمیزش نغمه ها در موسیقی امر تصادفی نبوده ؛ بلکه رابطه عددی شعوری و اماده شده از قبل است به  این ترتیب برای ترکیب یک لحن نمیتوان هر مقدار  از نرمی ودرشتی راباهم یکجا کرد؛ بلکه مقادیری  راباهم باید وصل نمود، که از نظر درشتی ونرمی در رابطۀ  ناب و صحیح قرار داشته باشند ، گوش برای شنیدن چنین رابطه یک تمایل طبیعی  دارد . 

 آنگاه ئیکه  نوای موسیقی بگوش ما خوش می خورد و آهنگ دلنشین است ،سبب فرحت روح میگردد ، وآن به این علت است، که ما با تناسب های  ناب عددی  طرف هستیم ؛ مانند  3/2 و 4/3  و … ، که  این وضعیت را بزرگان بنام توافق ابعاد یاد کرده اند .  عکس این موضوع را بنام تنافر ابعاد نامیده اند ؛ هرگاه آواز موسیقی سبب آزار خاطر ما گردیده و ناراحتی خلق میکند ، این بدان علت است که ، تناسب بین ابعاد موسیقی  دشوار واقع گردیده است ،یا اصلاً تناسبی وجود ندارد ؛ مثال  7/5, 9/7 , 17/15 وغیره.                           

در موسیقی  نسبت واحد به طاقت ، ویا نسبت واحد به طاقت ویک قسمت آن قابل تطبیق است ؛ که واحد نسبت به طاقت دو چند ویا زیادتر باشد؛ مثلا دو چند واحد ویا چهار چند واحد ؛ اما در مورد دوم می تواند نسبت مثل یا واحد ویک جزٔ، و جزٔ نیز  باشد :

مثال نسبت 4  به 3  که چهار یکبار سه را در خود دارد ، باضافۀ  یک قسمت آن که این وضعیت را {ن / 1 } نوشته میکنند، که در حقیقت { ن /1+1 } این معادله تمام  حرکات ونسبت هائیکه صدامیتواند تولید کند ؛ را در بر میگیرد ، اگر بزرگ باشد کوچک ویا خیلی کوچک که رابطۀ [ 4  به  3 یا 4/3  ] را چنین می نویسند [ 1/3 +1 ]  باید دانست هرگاه بعدی از پائین ببالا برود یعنی از بم بزیر  ؛صورت کسر بزرگ‌تر از مخرج است ، یعنی مخرج جُزٔ صورت است ؛ هرگاه بر عکس از زیر ببم بروند صورت یک بخش یا پارهٔ از مخرج را تشکیل میدهد ، که درین رساله ، ودر موسیقی بطور عام شکل اولی را تطبیق میگردد؛ زیرا تار آزاد بمترین یا بزرگترین نغمه هاست .

 اولین نغمه که از تار آزاد حاصل می‌شود تمام آواز ها و نغمه هائیرا که این تار میتواند تولید کند در خود دارد ، گوش ما قهراً همه را نمیشنود ؛ لهذا برای بوجود آوردن هم آهنگی یا صدا های هم آهنگ و تشخیص این آوازهائیکه در تار آزاد نهفته اند ؛ باید کوچکترین ابعاد را شگافت .


  تعداد این آواز ها خیلی زیاد است ؛ اما مقدار وسیع آن با طبعیت انسان سازگار نیستند ، یعنی نظر بتشخیص انسان بتناسب تار آزاد یا نغمهٔ کل هم آهنگ واقع نشده‌اند ؛ مقداریکه در هم آهنگی و تجانس قرار دارند ، بزرگان آن‌ها را مشخص نموده و آن‌ها را ابعاد متجانس موسیقی نامیده اند ، این ابعاد تناسبهای مشخصی هستند بین تار آزاد و اجزای آن ، که با تعین نغمهٔ کل در آلات موسیقی و طبقهٔ صدا در آواز انسان     ؛ این ابعاد متجانس را بصورت انفرادی بالای هر آلهٔ موسیقی ویا آواز شخص تطبیق میکنند .تطبیق میکنند

 این اصل ؛ فصل هم آهنگی را در موسیقی اسلامی که بآواز انسان تعلق دارد تشکیل میدهد  ، یعنی گشایش کوچکترین بعدی که آواز انسان در تولید صدا و مخصوصاً صدای هم آهنگ بکار میبرد.  

ابعاد را در موسیقی  بسه دسته تقسیم میکنند: ابعاد بزرگ ، متوسط و کوچک ابعاد بزرگ موسیقی آنهائی اند با  نغمه های هم اهنگ . ابعاد  متوسط با نغمه های  مشابهه  و بالاخره ابعاد کوچک آنهائی اند ، با نغمه های متحول  ؛ چون ابعاد در لایتناهی میتوانند بزرگ ویا کوچک با شند ، برای اینکه ازین افراط و تفریط جلوگرفته شده باشد ؛ در ابعاد سلسلۀ توانائی  دو را قائیم کردند، یعنی بزرگترین بعد در موسیقی انسان به توانائی دو است؛ یاجمع کل  طوریکه بم ترین نغمۀ آن چهار برابر، زیر ترین نغمۀ آنست ؛ چنانچه صدای انسان بخواهد از بم ترین نغمه حرکت کند  تنها تا انعکاس زیر اولین جمع میرسد.  *