32

یورش نذر محمد خان اوزبک بر بامیان و ضحاک

از کتاب: تاریخ افغانستان در عصر گورکانیان (تیموریان) هند ، فصل پنجم

در وقت وفات جهانگیر خواجه ابوالحسن نامی بصوبداری کابل و بنگښ از طرف دربار دهلی مقرر بود، که نیابتا پسرش احسن الله ظفر خان بنظم و اداره می پرداخت، درین وقت که قوای مغول هند در کابل کم بود و خبر فوت جهانگیر هم انتشار یافت نذر محمد خان برادر خورد امام قلی خان(۱) حکمران توران که همواره در صفحات شمالی و سواحل آمو منتظر فرصت بود وقت را غنیمت شمرده و عسکری را به غرض فتح کابل آراست، ظفر خان حکمران کابل درینوقت با یکی از زعمای ملی افغان که در کوهسار خیبر و تیراه به اقتفای اجداد خود علم مردانگی افراخته بود و احداد نامداشت(رجوع شود به مبحث حرکات ملی افغان درین کتاب) مشغول زد و خورد بود، و کابل را به یعقوب خان بدخشی و شمشیر خان و سعادت خان و عبدالرحمن خان ترنابی و معین خان بخشی (امرای دربار مغول) سپرده و خود بمقابله قوای ملیون افغانی به پشاور امد، و بعد ازآنکه بدفع آنها پرداخت برای تأمین کابل از حملات اوزبک، از راه خیبر بکابل حرکت کرد، ولی سپاهیان جنگجوی ملی افغان نگذاشتند، که ظفر خان بکابل بیاید، و در تنگۀ خیبر قوای مغول که بسوی کابل می‌گذشتند از شبخونهای دلاورانۀ قوای احداد خان افغان مالش سختی دیدند، و ظفر خان که نمی توانست راد مردان پښتون را دران کوهسار درهم شکند، خاسرانه به پشاور برگشت و در همین اوقات بود که خبر جلوس شاه جهان و در گذشتن جهانگیر هم رسید، و نذر محمدخان را که فرصتی بهتر ازین بدست نمی آمد تقویه داد که بر کابل تاخت نماید. 

نذر محمد خان هم فرصت را از دست نداد و جمعی از رجال کار چون عبدالرحمن بی دیوان بیگی و برادرش حاکم قبادیان و شه نذر میراخور حاکم تالقان، و عوض حاجی حاکم غوری، و قاسم حسین قوشجی حاکم آیبک و طاهر میرزا منغط حاکم بغلان و صالح کولکتاش حاکم امام و کاشغری خواجه حاکم آق سرای و ترسون بی قطغان حاکم اشکمش و غیره را به همراهی پسر کلانش عبدالعزیز خان پیشتر فرستاد و خود هم با جمعی از قوای اوزبک بسوی کابل حرکت کرد، سنگر اولین دفاعی قوای گورگانی بامیان و قلعۀ ضحاک بود، که خنجرخان ترکمان از طرف کابل در آنجا حکمرانی داشت، این شخص ر حفاظت قلعه مردانگی زیاد بخرچ داد و روز اول و دوم محاصره مردانه جنگید، و روز سوم که (۱۵) رمضان (۱۰۳۷ه‍) باشد قوای اوزبک قلعۀ ضحاک را بشدت مورد هجوم قرار دادند، و از جانب آبگیر شمالی قلعه عبدالرحمن بی و عوض حاجی و غیره از طرف دروازۀ شرقی صالح و حق نظر توپچی باشی و از سمت سر کوب جنوب قلعه شه نذر و ترسون بی با قوای خود بز قلعه یورش آوردند. ولی خنجر خان با مردانگی دفاع کرد و در جنگ بسی از خویشاوندان نذر محمد خان و مردان کار کشته گشته، نذر محمد خان چون دید حصار ضحاک که بر فراز کوه واقع و قلعۀ سخت مستحکمی است بدست نمی آید بنابران بخیال هجوم کابل افتاد، چون راه غوربند و چاریکاران را قوای گورگانی کابل بدست داشت بنابران از راه سیاه سنگ بسوی کابل روی آورد و حدود پغمان و للندر را به یغما داد، و بامدافعین مغولی کابل از راه مراسلت پیش آمد، که آن شهر را به وی بسپارند، اولیای امور کابل و اهالی در جرگه ئی که بر صفۀ بیرون دروازۀ دهلی منقعد کردند جواب نفی نوشته و فرستادند(۲).