السابع و العشرون مرزبان بن وهرزالعجمی
مرد جلد تا زنده و نامدار بود، بفرمان نوشروان، بعد از پدر پادشاه شد در یمن و ضبط کرد، و مدتی ملک راند او هم در گذشت. از وی پسری ماند سبحان بن مرزبان بن وهرز ( ۳ ) ، بفرمان نوشروان پادشاه شد. چون مدتی بر امد او نیز در گذشت. از وس پسری ماند حرحسر ( ۴ ) نام ، بپادشاهی یمن بنشست، و ملک نوشروان منقضی شده بود، و هرمز به تخت نشسته ، آن حرحسر بن سبحان بن مرز بان ، بن وهرز ، که در ملک یمن بود، بر هرهز عاصی شد. و الله اعلم با عماله و احواله
______________________________________________________________________
(۱)دراصل گاهی و هزر و گاهی وهرز است. طبری و مجمل و مسعودی : و هرز . ابن خلدون : وهزر . راورتی : هرز، دهرز. ( ۲ ) اصل: بن هرزالعجمی . پ : هرمز . ( ۳ ) کذا فی الاصل . طبری ( ۲ : ۱۳۱ ) البلینجان بن المرزیان بن وهرز . مسعودی ( ج ا – ص ۲۸۶ ) سیحان . حمزه : ولیسحان . راورتی : سبحان ، ابوالسجان .
(۴)کذا فی الاصل. طبری ( ج ۲ ص ۱۳۱ ) : خر خسره بن البینجان بن المرزیان بن وهرز. مسعودی ( مروج ۱ : ۲۸۶ ) حرحس . مجمل ( ص ۱۷۳ ) خر خسرو . راورتی : خرخسرو . پ : خرخر . حرمز