حرص مقام
از کتاب: مروارید گمشده
، غزل
05 February 2016
جهان پر از کسی ئی ماست و ما جدا ز کسیم
پرِ شکسته لب بسته، بند در قفسیم
دیار غربت و بیگانگی حزینۀ ماست
جدا ز خانه و دور از نشست همنفسیم
ز آبروی خود همچون حباب، خالی میان
بدست باد فلاکت سبک، چو خار و خسیم
چو ناله راهی هر پرده ای گلو گشتیم
ولی به پنجۀ بغض و گِرِهِ هر نفسیم
نه مُهر ثابتی درج است در زمانه ز ما
که در هوای مقام، هر کجاست بلهوسیم
برای غارت و بر بادی و تباهی خویش
فقط بدور و برخویش بهر خویش بسیم
پی عقیدۀ هر کاروان ِ ره به سفر
صدای ناخوش زنگ و کمند هر جرسیم
رهی که یافته ام « واهِبا» به بزم ادب
به تیغ جهل شکستند پای، تا نرسیم