129

حرص مقام

از کتاب: مروارید گمشده ، غزل
05 February 2016

جهان پر از کسی ئی ماست و ما جدا ز کسیم

پرِ شکسته لب بسته، بند در قفسیم


دیار غربت و بیگانگی حزینۀ ماست

جدا ز خانه و دور از نشست همنفسیم


ز آبروی خود همچون حباب، خالی میان

بدست باد فلاکت سبک، چو خار و خسیم


چو ناله راهی هر پرده ای گلو گشتیم

ولی به پنجۀ بغض و گِرِهِ هر نفسیم


نه مُهر ثابتی درج است در زمانه ز ما

که در هوای مقام، هر کجاست بلهوسیم


برای غارت و بر بادی و تباهی خویش

فقط بدور و برخویش بهر خویش بسیم


پی عقیدۀ هر کاروان ِ ره به سفر

صدای ناخوش زنگ و کمند هر جرسیم


رهی که یافته ام « واهِبا» به بزم ادب

به تیغ جهل شکستند پای، تا نرسیم