32

حکایت ۱۷

از کتاب: روضة الفریقین

(ابو) عبدالله مغربی  گوید ، بزرگ عصر خود بوده است قال : انا ربما أصلى ركعتين فانصرف عنهما وانا استحيى من الله حياة رجل انصرف من الزنا.

نماز هر کس آینه اوست ، باید که مرد بینا بود ، و آینه زنگ زده نبود ، تا مرد چهره خود تواند دید. آینه که در دست نابینا بود ، چه سود دارد؟ 

نماز چهار حرفست : نون و میم و الف و زا. نون اشارت بنورست قال عليه الصلوة والسلم : الصلوة نور والزكوة برهان والصوم جنة  . وقال صلى الله عليه وسلم : من كثر صلواته بالليل حسن وجهه بالنهار. روشنی چهره در تاریکی شب طلب باید کرد نه در روشنی آینه . وميم از ملک گرفته اند : القناعة ملك لا يبلى . ملک دنيا قرة عين نماز کننده نیابد

والف از الفت گرفته اند ، قال الله تعالى : فأوليک مع الذين انعم الله عليهم من النبيين ، الآیه . نماز کننده را حشر کنند ، با شهدا و صديقان و انبیا حشر کنند که الفت نماز کننده در متابعت ایشانست.

و زا از زیارت گرفته اند قوله تعالى : للذين أحسنوا الحسنى وزيادة وجعلت قرة عيني في الصاوة .

زیاده بر همه نعمتها دیدار خداوندست فردا بهشتیان از منظرها فرونگرند دوزخیان را بایشان نمایند در دوزخ . در آن عذاب ایشانرا گویند : ما سلككم في سقر ؟ گویند شما را چه افگند درین بلا ؟ گویند: لم نكث من المصلين ، ما نماز نكرديمى ، ولم نک تطعيم المسكين ، و بر درویشان رحم نکردیمی وایشانرا طعام ندادیمى . 


وكنا نخوض مع الخائضين، بانجمنها نشستیمی و با یاوه گویان يا وها گفتیمى ، وكنا نكذب بيوم الدين  ، و ما را ازین روز خبر میدادند و ما امر ایشانرا استوار نمی داشتیم .

هر که در نماز کردن برخود می در بندد، چنانستی که گویی در کافری برخود کشایدی . قال عليه السلم : من ترک صلاة متعمدا فقد كفر. قال الله تعالى : قد افلح من تزكى... الآيه . رست از عذاب ، بنده که خود را غسل داد و پاک گردانید از خصالهاء بد . و بحضرت حاضر شد و ما را ببزرگی وصف کرد و گفت : الله اكبر.

از رسول پرسیدند: اى الاعمال افضل ؟ قال : الصلوة لاول وقتيها. از کار بندگان کدام فاضلتر و بنزدیک حق پسندیده تر؟ مهتر گفت: هیچ کاری فاضلتر از نماز کردن باول وقت نیست .

چون امر دراید و انسانرا کمر بسته یابد و منتظر فرمان استاده ، هر که نماز بوقت گزارد ، بحشمت تمام فرشتگان بآسمان برند ، و فرشتگان در های آسمان بگشایند، و بردا برد در آسمانها افتد ، که رسول نیاز بنده میآید با نور جید وصدق . و آن نماز را حق تعالی زبان شکر کرامت کند، تا بنده را دعا گوید: حفظک الله كما حفظتنی خدای تعالی ترا در کنف حفظ خود نگاه دارد ، چنانک توحق من نگاه داشتی و هر که نماز را در وقت نگزارد و بیرون وقت بگزارد ، آن نماز را سوی آسمان برند بینور . چون بدر آسمان رسد، درهای آسمان بکشایند، آن نماز را بنماز کننده باز گردانند با ظلمت تقصیر وی سیاه و تاریک بروی وی باز زنند ، و آن نماز را زبان شکایت دهند تا او را دعای بد کند گوید : ضيعک الله كما ضيعتنى خداى با تو، آن کناد ، که تو با من کردی! ترا ضایع بگذاراد، چنانک تو مرا ضایع گذاشتی ! من در ظلمت تقصیر تو ماندم، در لباس مهجوری و شومی کاهلی تو گرفتار شدم . نمازهاء دیگران برامدند و من ماندم . 

قال عليه الصلوة والسلم : المنتظر للصلوة في الصلوة شیطان چون جد نماز کننده به بیند ، از جد وی هزیمت شود ، گرد وی نگردد. و چون کاهلی بنده به بیند ، دامن بدامن وی در بندد ، و را بکارهای عظیم کشد و بدین طمع کند

كتابها کرده اند و عدد مسایل یاد کرده، تا نگرندگان و خوانندگان نصیب

خود طلبند و یادگیرند و بازگویند ، و بدان مسئلها بیاد داشت بقا خواهند . مقصود ما بضاعت رضه کردن نیست . اندک علمی که معاملت با وی همراه بود، فاضلتر از انکه همه کتب از بر خوانی و آیتی از قرآن که بوی کار کنی فاضلتر از آن که همه قرآن از برخوانی .

علم دعوت ، در دست مصطفی نهادند گفتند : يا ايها الرسول بلغ ما أنزل اليک مين ربک الآيه. رسول را گفت : ما داد فرمان خود از تو  در خواهیم خواست نگر تا در حق فرمان سپر نیفگنی فرمان حق ، داد خود، از مرسلان درخواهد، از کسان دیگر محابا کی کند  ؟ خودرا عشوه نباید داد.