مندیش و سنگه
یکی ازمشهورترین بلاد غوراست، که درتاریخ دوره غزنوی و غوری شهرتی دارد،ودرآثارکه ازدوره غزنويان مانده ذکری ازمندیش می آید،ابوالفضل بیهقی مورخ معروف آندوره گوید: که امیرمحمدبن محمود ازطرف مسعود برادرش در قلعت کوهتیز( يا کوهشیر)موقوف گرديد، وازآنجا به قدمت مندیش بردند.ازگفتاربيهقی چنین برمی آید، که قلعی بود سخت محکم ومتین ونهایت بلند وعظيم.که آنراچنین ستوده:
« چون ازجنگل ایازبرداشتند،ونزديك اوروالشت رسیدند ازچپ،وراه قلعة مندیش ازدورپیدا شد،وراه بتافتند،ومن واین آزاد مرد باایشان میرفتيم تاپای قلعه، قلعه یی دیدیم سخت بلند ونردبان پایهای بی حد براندازه، چنانکه رنج بسیار رسیدی، تا کسی برتوانستی شد .... (۱)»
چون امیرمحمد درقلعت منديش موقوف گرديد، ناصری بغوی که ازرفقای وی بود،بگریست وپس بدیهه نیکوگفت:
ای شاه چه بود اینکه ترا پیش آمد
دشمنت هم از پدرهین خوش آمد
ازمحنت ها محنت تو بس بیش آمد
ازملك په دربهرتومندیش آمد (۲)
بعد ازبیهقی عبدالحی گردیزی ( حدود ۴۴۰ ه ) درجمله قلاع مستحکم مملکت مانند نای ومرنج که برای حفظ گنجها و خزاین شاهی تخصیص داده شده بود، قلعت مندیش را هم میآورد(۴)
پس از دوره غزنويان،طبقات ناصری مهم ترین اثراست، که مندیش را درچندین موارد آن می یابیم،که خوانندگان محترم ازفهرست کتاب دریافته می توانند.
علاوه برطبقات ناصری ذکرمندیش درکتاب « پټه خزانه» گنجینه پنهان) هم میاید، دراین کتاب بحواله تاریخ سوری محمد بن علي البستی می نویسد: که جهان پهلوان امیرکروړپسرامیر
(۱) بیهقی ص ۷۶ (۲) باقی ص ۷۶ در دیوان فرخی طبع تهران ابن ابیات را بنام فرخی طبع کرده اند - (۳) زين الاخبار ، ص ۸۷
(۳۳۴) مندیش و سنگه تعلیقات
پولاد سوری غوری درسال (۱۳۹ ه ) درمندیش غورامیرشد،وهمین پادشاه درزمین داور پایتخت زمستانی خویش قصری را مانند مندیش آباد کرد(۱)
مینورسکی می نویسد که مندیش مسکن اصلی آل شنسب در دامنه کوه بلند زارمرغ افتاده بود (۲) وی علاوه برمعلومات طبقات ناصری اطلاعات دیگری را ازاین جای نداده،وارباب مسالك ممالك هم ذکری ازآن نه کرده اند.
فرخی شاعردربارغزنه درمدح حسنك وزیر قصیده ای دارد، که درآن به تلمیح و ابهام نام سه قلعه معروف ( سو،مرنج، مندیش) آمده که بقول گردیزی حصارهای حفظ خزاین سلطانی بودند، وما ازاشعارمسعود سعد سلمان هم درمی یابیم،که این شاعرمظلوم مدتها درحصارهای (سو- مرنج) محبوس بود،واین حصارها خیلی محکم ومنیع بودند،فرخی گوید (در مدح حسنك که عنقريب خزاین را ازاموال پرخواهد کرد.
آن مال ازمیانا،ببردند دانك دانك
بستاند وبتنگ فرستد سوی حصار
دیدی توزو،مرنج، ومیندیش تاترا
زان مالها بناکند وپرکند چوبار
ای شاه قلعهای دگرسازکاین وزیر
سالی دگر بزربینارد این حصار (۳)
اما سنگه که بقول منهاج سراج دارالملك مندش بود،وآنراخول مانی می گفتند (۴) معرب آن سنجه است،که بقول یا قوت از مشهورترین بلاد غوربود،وی گويد:
«سنجه بکسراوله بلد بغرشستان وهوالغورمعروف عندهم (۵) هكذا ابن اثیرسنجه را ازشهرهای غورنوشته است، (۶) که موقعیت اصلی مذدیش وسنگه رانمی توان اکنون بصورت يقين تعیین کرد،ویاقوت گوید: که سنجه و بیوارازشهرهای غرجستان است،وکسی
(۱) پټه خزانه،ص ۳۱ (۲) ترجمة حدودالعالم، ص ۳۴۳۔ (۳) دیوان فرخی طبع عبدالرسولی تهران، ص ۱۹۴ (۴) به تعلیق (۴۲) رجوع شود (۵) مراصد الاطلاع: ص ۲۲۴-۲۲۵ (۶) الکاهل ص ۷۵ ج ۱۱۔
تعلیقات والشتان (۳۳۵)
بمن راجع بموقعیت آن بلاد اطلاعی نداد،ویکی ازاهالی آنجا فقط این قدرگفت: که این هردوشهردربین کوهسارواقع است(۱)