111

تنوین

از کتاب: زبان د آری

تنوین که دوزبر ، دوزیر ودوپیش را می گویند نیز اززبان عربی به زبان دری راه یافته است. دربکاربردن تنوین این نکته ها بادریغ وفسوس کمتر درنظرگرفته شده است : کلمه هایی که بروزن افعل ، باشند تنوین پذیرنیستند . پس نوشتن اولاً نه جایزاست ونه ضرور .همان گونه ، واژگان اکثراً و اقلاً و اغلباً نیز ، اشتباهیست که دربعض نگارشها رونما شده اند . نارواترازآن تنوین دارکردن واژگان دخیل درزبان دری است ، مانند : تیلفوناً و تلگرافاً که به جای آنها کاربردحد اقل وحد اکثر وتیلفونی وتلگرافی درست است . مردم کم ازکم را درجای حداقل بیشتر بکار می برند . جاگزینی آن در نوشته هم نوشته را آشناتر می نماید وهم ازسرباریهای عربی آن می کاهد . حافظ به جای اغلباً غالبا را بکاربرده است :

من وانکارشراب این چه حکایت باشد

غالبا اینقدرم عقـــــــل وکفایت باشد

تنها برای آشنایی یادآورمی شوم که درقدیم به جای اول دوم و سوم ، یکم ، ددیگر وسدیگر را نیز بکار می بردند که اکنون از قلم افتاده اند .

گاهی واژۀ نخستین درنگارشهای ادبی به کار میرود که صفت موکد نامیده می شود و به همان قیاس اولین را نیز بکار می برند .

دربارة نوشتن تنوین درکتابهای دستورزبان عربی قاعده هایی را برمی شمارند ، که درزبان دری جایی ندارد.

نوشتم که درعربی افعل تفضیل تنوین ( دوزبر، دوزیرودوپیش ) نمی پذیرد ، پس اکثراً ، اقلا ً ، اولاً نادرست اند و گذشته ازآن تنوین دارکردن و ساختن قید ازواژه های دری ، مانند نمونتاً ، نمایشاً خواهشاً ، دوماً ، سوماًپیشنهاداً و واژه های زبانهای دیگر نیز ناجایز است. به جای تیلفوناً ، تلگرافاً ، تیلفونی وتلگرافی می توان گفت ونوشت.

درعوض حد اکثر، کم ازکم ، اول یا نخست می توان به کاربرد. اولتر هم درست نیست . اول خود صفت تفضیلی است که پیشترمعنا می دهد وبا تردیگرپیشترترمی شود.

انصافاً ، اخلا قاً ، اطلاعاً ، احتراماً ، مجموعاً ، کلاً ، مثلاً ، متفقاً ، متقابلاً ، قبلاً ، بعداً ، شخصاً ، دقیقاً دفعتاً ، بعضاً ، کاملاً ، قطعاً ، جنساً ، رسماً ، جداً ، بناءً و مانندهای آنها که درست اند ، دردستورزبان دری جایی ندارند. بهتراست به جای چنان واژه ها به جای انصافاً ازروی انصاف ، به جای اخلاقاُ اخلاقی یا بنابراخلاق ، به جای اطلاعاً گزارشگونه ، به جای احتراماً برسم احترام ، به جای مجموعاً همه باهم یا به صورت جمعی، به صورت کل، به جای مثلاً طورمثال یا به گونة مثال ، به جای متفقاً با اتفاق ، یکجایی ، به جای متقابلاً درمقابل ، به جای قبلاً پیش ازاین ، به جای بعداً پس ازاین ، به جای شخصاً شخصی، به جای دقیقاً دقیق یا با دقت ، به جای دفعتاً ناگهان ، به جای بعضاً گاهی یا گاه گاه ، به جای کاملاً به تمامی ، به جای قطعاً به صورت قطع ، به جای جنساً خود یا اصل چیزی ، به جای رسماً رسمی ، به جای جداً به صورت جدی ، به جای بناءً بنابرآن یا ازآن رو یا عبارتهای دیگری به کاربرد.

هستند کلمه هایی که پرکاربرد تراند ، مانند تقریباً ، تدریجاً ، دایماً ، تکراراً ، جمعاً ، قلباً ،

کتباً ، کٌلاً ، حقیقتاً ، اصلاً ، واقعاً ، شفاهاً ، فعلاً ، عملاً ، بعضاً، عیناً، نقلاً ، اصلاً ، واضحاً .

معادل واژه های یادشده بنابر جای کاربرد درنوشتار یا گفتار می تواند وضع شود. دراین جا مثال گونه واژه ها یا عبارتهایی را می آورم :

به جای تقریباً قریبِ ، کم ازکم ، به جای تدریجاً به تدریج یا رفته رفته ، به جای دایماً به تمامی ، همیشه ، به جای تکراراً باربار ،‌ به جای جمعاً به صورت جمع ، به جای قلباً ازدل ، به جای کتباً نگارشی یا نوشتاری ، به جای کلاً به صورت کل ، به جای حقیقتاً درحقیقت ، به جای اصلاً دراصل ، به جای واقعاً درواقع ، به جای شفاهاً به گونة‌ شفاهی یا زبانی ، به جای فعلاً اکنون ، به جای عملاً به صورت عملی ، به جای بعضاً بعض ، به جای عیناً به تمامی ، به جای نقلاً با رونویسی، به جای اصلاً دراصل ، به جای واضحاً طورواضح یا واضح است یا پیداست که .

نوشتم که تنوین در عربی دوزبر، دو زیر ودوپیش را می گویند که صدای نون را بر می آورد. این نشانه در الفبی زبان دری وجود ندارد و نوآموز آنرا نمی آموزد وتنها گاهی که درروند کاربرد زبان درنوشتار یا گفتار به آن بر می خورد برایش می گویند که این تنوین است و چنین خوانده ونوشته می شود. باید زیاد کنم که ازسه حالت تنوین تنها واژه های دارای دوزبر در زبان دری جاگزین شده اند.

اکنون شماری ذهنهای جستجوگر برای رفع مشکل نبود تنوین درالفبی زبان وبودآن درزبان به چنین راه حلهایی قانع شده اند ، که :

یکم ، درجای تنوین « نون » بنویسند، مانند: اصلن ، مثلن ، جبرن و دیگر.

دوم ، شماری دیگر تنوین را با عبارتها شکسته اند ، مانند: به صورت عمده ، دراصل ، طورلزوم ، اطمینان می توان داشت ، به صورت حتمی ، به صورت عموم ، درنهایت، به نسبتِ ، صرف ، دراساس ، خودش یا خودم و... ، بعد و ....

سوم ،کسان دیگری معادل دری برای هرکدام جسته ویافته اند که هرسه شیوه متنهای دری را از تنوین بی نیاز می سازد.