کوشانی ها درتاریخ افغانستان
کوشانشهر
با انبساط دامنه تحقیق وانتشارکتب تاریخی چه درسی چه مسلکی و افاقی امروزکسی درافغانستان نیست که نام (کوشان) و (کوشانی) را نشنیده باشد. این نام بلند آوازه است و آوازه معروفیت آن درکشورهای مجاور درخاک های دورافتاده رسیده است.
کوشانی ها بنام معروف (سیتی) یا (یوچی) ازآسیای مرکزی برخاسته درافغانستان به تشکیل سلطنت مقتدری پرداخته و درخاک های پهناورنیم قاره هند و پاکستان به فتوحاتی موفق شده اند.
پس روی همرفته تاریخ کوشانی ها سه مرحله دارد که اول آن درآسیای مرکزی سوم آن درنیم قارۀ هند و پاکستان میگذرد و قسمت عمده که مرحله وسط آن است درافغانستان سپری شده است واین مهمترین دورۀ یا مرحلۀ تاریخ کوشانی است که درطی آن کوشانی ها درسرزمین مدنیت خیزافغانستان خوی و بوی و زندگانی بدوی خویش را گذاشته و با تماس با سرزمین مدنی باختر و مردمان متمدن آن دارای نظام سلطنتی و دین و فرهنگ و رسم الخط و ادبیات و هنر و صنایع و ابدات مجلل گردیدند.
قراریکه منابع شرقی (چینی) ومنابع غربی (یونانی) نشان میدهد؛ کوشانی ها دراثرجنگ های شدیدی که باهیوانگنوها (هن ها) بعمل آوردند درحوالی ۱۳۸ ق م درگرد نواح فرغانه رسیده و درحوالی ۷۰ ق م رود آمورا گذشته درباخترجای سلاله پادشاهان یونان و باختری را گرفتند. مهمترین کانون رهایش ایشان درشمال هندوکش علاقه بغلان بود که آثاروشواهد آئین و فرهنگ کوشانیان ازنقاط مختلف آن کشف شده میرود.
درحوالی ۵۰ ق م کوشانی ها وارد حوزه کاپیسا و کابل شدند و جای آخرین پادشاه یونانی کابل را گرفتند وبساط شهر جدید و ستحکمی را در جوارشهریونانی بگرام گذاشتند و این شهرپای تخت تابستانی سلاله کوشانی های بزرگ شد.
پایتخت تابستانی ازین جهت گفتیم که کوشاهی های بزرگ غیرازبگرام دو مرکز دیگرهم داشتند یکی در (پاروشاپور) یعنی پشاورودیگری در یکی ازنقاط وسطی گندهارا.
دورۀ کوشانی های بزرگ ازحوالی ۵۰ قبل ازآغازعهد مسیح تاربع اول قرن سوم عهد مذکور درقرن کابل را برمیگیرد واین دو قرن درتاریخ افغانستان قدیم یکی از دوره های بزرگ بشمارمیرود؛همانطور که ایران ساسانی درعصرساسانیان به (ایرانشهر)مسمی شده بود؛ افغانستان عهد کوشانی های بزرگ به (کوشانشهر) معروفیت یافته بود.
بعد ازینکه کوشانی ها درکوشانشهرمستقر وبرقرارشدند دامنه کشورکشائی خویش را بیشتر به شمال شرق (ترکستان چینی) یا سمنگیانگ و بطرف شرق در خاک های نیم قارۀ هند وپاکستان بسط دادند.
درۀ کوشانی های بزرگ درتاریخ افغانستان قدیم یک دورۀ بزرگ عمرانی،مذهبی، هنری و ادبی است که آثاروشواهد آن بصورت مسکوکات،معابد،استوپه ها،هیکل تراشی ها کتیبه های باقی مانده ومطالعه هردسته متروکات آن دوره فصل ها ورساله ها و کتاب هائی بکار دارد.
دورۀ کوشانی را ازآن جهت بصفت (بزرگی) یاد می کنند که درعصرمذکورچه در کوشانشهر(افغانستان آن عصر) وچه درخاک های مفتوحه بعمل آمده است. ازین دوره مجلل ترین معابد بودائی چه در گندهارا هده و پشاور، چه در کاپیسا دراطراف پهلوان کوه بگرام و در توپ درۀ غرب چاریکار چه دربامیان و سائرنقاط بعمل آمد. این معابد منحصربه بودیزم نبود؛زیرا سائرادیان و مذاهب درین عصرآزادی داشت و یکی ازمجلل ترین معابد غیربودائی این دوره آتشگاه سرخ کوتل است که از شش سال باینطرف درشمال افغانستان کشف شده.
مبلغان کوشانی افغانستان آئین بودائی را تا اقصای شرق آسیا منتشرساختند؛ معماری با پیرایه های مذهبی خود باعث ظهورمجلل ترین بناها و گنبدها گردید که ازدیدن بقایای برخی ازآنها امروزهم استعجاب دست میدهد.
هیکل تراشی و تراش هیکل های بزرگ عظیم الجسه بسیارمعمول بود مدرسۀ هیکل سازی یونانی بودائی افغانستان دردوقرن مخصوص عهد کوشانی ترقی بی سابقه کرد. خودکوشانشاهان به ساختن و تراش مجسمه ها و تندیس های خویش واعضای خاندان سلطنتی اهمیت زیاد می دادند و شواهدی ازنقاط مختلف افغانستان بدست آمده است که این حقایق را ثابت می کند.
دورۀ کوشانی های بزرگ ازنظرسیاست و اداره مملکت داری یکی از دوره های بزرگ تاریخ افغانستان قدیم محسوب میشود وهرروز کشف یک پارچه جدید هیکل تراشی، کتیبه، مسکه و مدال و غیره سند دیگری براسناد سابق می افزاید که عظمت دورۀ کوشانی های بزرگ را درتاریخ افغانستان و درتاریخ این گوشه شرق و آسیا مسجل می کند.
۵/۱/۳۸