32

در بیان رفتن افواج انگلیسه

از کتاب: تازه نوای معارک

در بیان رفتن افواج انگلیسه بهادر، بعد فتح غزنی جانب دار السلطنۀ کابل

و برامدن امیر دوست محمد خان بعزم مقابله تا به قلعۀ قاضی (۱) و از دغابازی خوانین نمک بحرام بی مقابله هزیمت یافته، مع جمیع منسوبان رخ نهاد بلخ، و گرفتار شدن امیر مذکور و محمد اکبر خان در نزد پادشاه بخارا

محمود قلم جواهر رقمف که شیفتۀ ایاز آداب سخن دانی است، بعد تسخیر قلعۀ مدعا چنین بیان مینماید که : هرگاه در سنه یکهزار و دو صد و پنجاه و پنج هجری صاحبان عالیشان و اولیای دولت، فتح قلعۀ غزنی نمودند، از ان پس حسنی (۳) پلتن و رسالۀ کرنیل سکندر صاحب بهادر بجهت محافظت قیدیان (۳) در قلعۀ غزنی مامورنمودند. تمام افواج بمبئی (۲) و بنگاله و اولیای دولتف طنبور فتح و فیروزی نواخته، از قلعۀ

--------------------------------------------------------------------- 

(۱)قلعۀ قاضی بفاصله ۱۵ میلی غرب کابل بر راه قندهار واقع است. 

(۲)در تاریخ فدا حسین مکررا حسینی پلتن است.

(۳)ک: این کلمه ندارد.

غزنی سمت کابل روانه شدند(۱).

بعد قطع شش منازل بحضور صاحبان ممدوح خبر رسید، که امیر دوست محمد خان باوجود غم والم اسیری و دستگیری نواب و غیره از کابل برامده بمسافت دوازده کروه در قلعۀ قاضی منزل انداز، و پای همت و جلادت چون سد سکندری استوار نموده، بندوبست مورچه بندی بقراری واقع(۲) میماید. 

صاحبان عالیشان بعد وروزد کابل حکم دادند: که پنجا سواره از رسالۀ دوم معۀ لفتنت لارد صاحب بهادر(۱) و کپتان ملار صاحب و گلاب سنگهـ صوبدارف و پانزده سوار حاجی کاکر شقاوت ماثر و بر گدیر جنرال سیل صاحب کرنیل اود صاحب، میجر فلسن صاحب (۳۹ و کپتان نل صاحب و کرنیلی صاحب (۴) وغیره بطور دوره در پی امیر دوست محمد خان روانه شدند، تا بمقام

------------------------------------------------------------- 

(۱)رک : تعلیق ۴۱. فدا حسین : لاریصاحب [؟]

(۲)رک : تعلیق۳۷.

(۳)الف: فس. ج قلس؟

(۴)بقول موهن لال کلنل آترم با کپتان لارنس و تروپ و تایلر و کرستی و هاگ و غیره به تعقیب امیر مامور شدند حیات امیر فدا حسین ۳۹: کپتان ویلار صاحب بر گدیر جنرل سیل صاحب کرنل اود صاحب میجر فلتن صاحب کپتان دیت صاحب کرنیلی صاحب دارسی صاحب.

بامیان که صد کروه از کابل درو بسمت بلخ واقع است تشریف فرمای شدند، که در آن سرزمین رسیده خوب تماشای آن ملک نمودند[وطنبور سرور مسرت هر دم مینواختند و جست جوی امیر بی نظیر می نمودند] که بعد از چند روز از کابل نزد صاحبان ممدوح خبر رسید، که امیر بی نظیر رخ نهاد ملک اوزبک (۱) گردیده که مرزا مراد بیگ والی آن ملک بسیار تعارف و مهمانداری و بجا آوری خدمات امیر ممدوح نموده.

بعده امیر موصوف و سردار ممدوح، از دربار شاه، راجع بمکان مالوفه شدند، که در این اثنآ دریای خشم شاه موصوف در تموج امده، از روی قهر سلطانی، به عالیجاه سردار سعید خان معۀ دو هزار نفر اوزبک حکم داد که : امیر را باز گرفته بیارند.

هر گاه سردار مذکور بموجب حکم شاه، در تعاقب امیر ممدوح روانه گردید(۲) بامیر موصوف در عرض راه رسید، در انوقت هفت هشت سوار بامیر مذکور حاضر رکاب بودند. از قضای کردگار مابین امیر و سردار مذکور اتفاق مقابله و مقاتله افتاد. و سی سوار ازبک بقتل  رسیدند و هفت سوار از امیر بی نظیر کشته شدند. امیر و محمد اکبر خان هر دو در ان میدان مجروح شدند. از ممر ضرب زخمها بیهوش شدند.آخر گرفتار نموده، هر دو را بحضور شاه حاضر اوردند. شاه جان بخشی مجروحان مهجوران نموده، حکم بر قید آنها داده.

--------------------------------------------------------------------- 

(۱)ک : صاحبان [؟]     (۲)الف: روانه شده

وحکیم جراع بجهة مرهم زخمهای اوشان مامور گردیدهف که در عرصۀ اندک از معالجۀ حکیم باعث اند مال (۱) زخمهای مجروحان شدند.

در حین حبس امیر ممدوح نزدیک (۲)بادشاه بخارای شریف صاحبان عالیشان انگلیسه بهادر، در گرد و نواح اضلاع کابل بخاطر جمعی تفرج می نمودند، و برای دیدن بند بر بر (۳) رفتند و عجایب و غرایب بند مذکور را معاینه نمودند. بعده در کابل آرام گرفتند، و بانتظام امورات آن سر زمین می پرداختند، و از عاقبت کار خود خبری نداشتند.

---------------------------------------------------------------- 

(۱)اندمال-مرهم شدن زخم و علاج زخم.

(۲)الف: نزد پادشاه.

(۳)بربر قوم هزاره را میگفتند، که در وسط افغانستان سکونت دارند، مقصد از بند بر بر، بند مشهور امیر است در شمال غرب کابل نزدیک بامیانف که هژده نهر بلخ ازان سر چشمه میگیرند.ج: بند پر پر [؟] فدا حسین ۴۳: بند بر بر.