138

شمایل و لباس ناصر خسرو

از کتاب: یمگان
حکیم بلخ در جوانی قامتی رسا و هیکلی قوی داشت ، (والی) در پایان دوره زندگانی ، آلام و رنجهای روزگار وی را خمیده و لاغر نموده بود . در اشعار خود به یاد جوانی نالیده و بر پیری و شکستگی خویشن دریغ خورده است :
زین عارض همچو پر شاهین 
شاید که حذر کند شکارم
نشناخت مرا حریف دیرین 
زیرا که چنین ندید پارم
چون چنبر چفته دید ازیرا 
آن قد چو سرو جویبارم
از طلعت من زمان به زر آب 
شست آن همه صورت ونگارم 
کافور سپید گشت نا گه
این عنبر تر برین عذارم
(حکیم) همواره عمامه بزرگ بر سر می نهاده و می گوید : گبران را با ((رکو)) (ردا) ی ایشان بخشودند و بر من (با) این دستار هژده ذراعی رحم نکردند.
رست او بدان رکو و من نر ستم
بر سر نها ده هژده گز شاره

گیسوان خود را به دو گل ریحان تشبیه می کند، گرچه دشمنان مار تافته دانند.
گیسوی من به سوی من به دور یحانست
گر به چشم تو همی تافته مار آید

صورتگر شهیر کشور ښاغلی همایون اعتمادی مدیر کتابخانه سلطنتی بر اساس اشعار حکیم ناصر
خسرو، این صورت را نقش بسته (وبر) ما منت نهادند.

«خلیلی»
(قوس ۱۳۳۸)