آل فریغون یک دودمان دانش دوست از امرای محلی افغانستان
در افغانستان مقارن ظهور اسلام چندین دودمان امرای محلی حکمرانی داشتند که مؤرخاندوره اسلامی ایشان را بنام کابل شاهان و رتبیلان زابلستان و داوران شاه زمین داور، و شیران بامیان و شاران غرجستان و رادویه سرخس و گوزگان خداه و سامان خداه بلخ و غیره یاد کرده اند.
یکی از این دودمان های حکمرانان افغانی آل فریغون یا فریغونیان اند که درجوزجان افغانستان شمالی از حدود (۲۵۰ تا ۴۱۰ هه)فرمان روایی داشتند این دودمان در عصر سامانیان و غزنویان دارای شهرت نام بوده اند و روابط دوستی و خویشاوندی را با هر دو خانواده سلطنت حفظ میکردند و شاهان صلح دوست وعلم پرور دانشمند بودند.
سرحد شمالی حکمرانی ایشان شمالآ دریای آمو و جنوبأ غرجستان و غور و تالقان (نزدیک رباط کروان هریرود علیا )تا حوالی زمینداور و هیرمند بود که درغور حکمرانی بنام غورشاه زیردست فریغونیان بودی.خود گوزگان برحوالی سرپل کنونی اطلاق شدی و این دودمان از نسل شاهان قبل الاسلام (گوزگان خداه )مردم رباط فریغون بودند که بقول مقدسی به فاصله راه یک روزه اند خود (اندخوی ) کنونی و کرکی واقع بود.
از خود فریغون سر سلسله این خاندان معلوماتی نداریم جز این که بقول العتبی در حدود قرن سوم هجری در نواحی رباط فریغون میزیست اما فرزند او احمد بن فریغون نخستین مردیست که در تاریخ دوره اسلامی از این خاندان او را می شناسیم . نرشخی مولف تاریخ بخار گوید به سال (۲۸۷ هه ۹۰۰ م ) که امیراسمعیل سامانی با عمر ولیث صفاری در بلخ مصادف داد امیر احمد فریغونی از طرف عمر ولیث به حکمرانی بلخ شناخته شد. قابوس نامه او را مالک بسی از گله های اسپان می شمارد که روزی هزار کرۀ ازرق می آورد و این سخن مبالغه نخواهد بود زیرا مردم آن سرزمین تاکنون بگله داری اسپ مشهور اند.
یکی از حکمداران این خاندان ابوالحارث محمد بن احمد است که ما او را از کتب جغرای قدیم زبان فارسی حدودا العام می شناسیم و حکمران دانش دوستی بود و کتاب مذکر بسال « ۳۷۲ هه = 9۸۲ م » به وی تقدیم شده بود که در زمان اقتدار این خاندان حکمرانی داشت و اصطخری در حدود «۳۴۰ هه = 9۵۱ م » ا زاو ذکری دارد به قول بارتولد
به سال «۳۶۵ هه = ۹۷۵ م » دختر خودرا به شاه جوان سامانی نوح بن منصور داد و بعد از ۳۸۰ هه ۹۹۰ م » به قول العتبی نوح بن منصور او را به پیکار فایق طلبید ولی شکست خورد و ابن اثیر گوید که سال «۳۸۳ هه " نوح از خراسان به گوزگانان آمد و ابوالحارث بدو پوست و در سال «۳۸۵ هه " که سبکتگین با فایق مصاف داده بود ابوالحارث به کمک او به هرات شتافت و در همین اوقات به قول العتبی دختر دیگر خودرا به محمود بن سبکتیگن داد و یک دختر سبکتگین را به پسر خود ابوالنصر احمد بن محمد گرفت و در سال « ۳۸۶ هه = ۹۹۶ م » که سبکتیگن در گذشت همین ابوالحارث بین محمود و بردارش اسماعیل صلح کرد و با سلطان محمود بغزنه رفت و در سال "۳۸۹ هه " محمود گرفتاری اسماعیل را نیز به ابوالحارث سپرد و این آخرین ذکریست از ابوالحارث در اوراق تاریخ .
العتبی به سال ۳۹۴ هه = ۱۰۰۳ م " ذکری از یک نفر به نام فریغون بن محمود دارد که محمود او را از بلخ به تعقیب آخرین شهزاده سامانی منتصر بحدود اندخو و مرو رود فرستاده بود ولی تحقیقی از احوال او در دست نیست.
اما شخص دیگر از این خاندان ابونصر احمد بن محمد ابوالحارث است که بقول محمد بن عبدالجبار العتبی و عبدالحی گردیزی والی گوزگانان بود و در سال " ۳۹۸ هه ۱۰۰۷ م " در جنگ پل چرخیان بین قراخانیان و برادر محمود در قلب لشکر محمودی قیادت کردی و در سال "۳۹ هه ۱۰۰۸ م " در جنگ بهیم نگرهند نیز با سلطان محمود همراه بود و بسال ۴۱۰ هه ۱۰۱۰ م " از جهان رفت.
بیهقی در حوادث سال ۴۱۰ هه گوید که درهمین سال محمود به غور رفت ولی شهزادگان او مسعود ومحمد به عمر ۱۴ سالگی در زمینداور به موافقت حسن نام فرزند امیر فریغون گوزگانان میزیستند. چون در این سال امیر ابوالحارث مرده بود بنابر آن حسن فرزند جوان او ازبطن دختر سبکتگین نامزد تاج و تخت گوزگانان بود ولی بیقین معلوم نیست که این حسن فرزند همان فریغون بن محمد بود یا فرزند ابونصر احمد اما میدانیم که سلطان محمود به قول العتبی و عوفی دختر امیرابونصر فریغونی را برای پسر خود محمد گرفت و سرزمین گوزگانان را به ابونصر باز داد و ابو محمد حسن بن مهران را به کفالت امور آن جا باوی مقرر کرد.گویا خطه، گوزگانان در سال( ۴۰۸ هه = ۱۰۱۷ م) پوره در تخت اقتدار مرکزی غزنویان آمده بود و ناصر خسرو قبادیانی در حالی که از فروشوکت محمودی ذکری دارد به این واقعه اشارت نماید و گوید:
کجاست آن که فریغونیان ز هیبت او
زدست خویش بدادند گوزگانان را
به این صورت دودمان فریغونیان شاهان محلی شمال غربی افغانستان بودند که به پرورش علوم و عدالت و نیکنامی شهرت داشتند و به دربار ایشان علما ونویسنده گان معروف خراسان پرورش یافته اند که ثعالبی در یتمة الدهر نام ایشان را به نیکی برده است و برخی از افراد این دودمان در عربی شاعر و نویسنده نیز بوده اند.
با دربار گوزگانان و آل فریغون ادبا و مؤورخان و شاعران نامی پیوستگی داشتند که از آن جمله نام بدیع الزمان همدانی متوفی ۳۹۸ هه صاحب مقامات و ابوالفتح بستی منشی و شاعر معروف عربی و فارسی متوفی حدود ۴۰۰ هه و ابوبکر محمد بن عباس خوارزمی متوفی ۳۸۳ هه صاحب مفاتیح العلوم و مولف نامعلوم حدودالعالم حدود ۳۷۲ هه و ابونصر محمد بن عبدالجبار العتبی متوفی ۴۲۷ هه نویسنده ًتاریخ یمینی اند و همین مورخ آخر الذکر این خاندان را در علو همت چون فکر و در غزارت و سماجت چون جیحون می نویسد و ابوالفتح بستی را در مدح ایشان مدایحی است که در یکی از آن قصاید گوید:
بتو فریغون قوم فی وجوههم
سیما الهدی و سنا السود العالی.