32

والیان سیستان تا جنبش بومسلم ووضع رتبیل

از کتاب: تاریخ افغانستان بعد از اسلام ، فصل دوم ، بخش فتوح اسلامی در افغانستان
04 February 1967

چون رتبیل عبدالرحمن را به گماشتگان حجاج سپرد, بین ایشان صلح بر قرار گردید و حجاج عماره بن تمیم لخمی را بر سیستان والی گردانید ( سال ۸۵ ه) ولی چون رتبیل عماره را به نظر نیک ندید, حجاج اورا معزول داشت و به جایش در سنه ( ۸۶ه)  عبدالرحمن بن مسلم کنانی را مقرر کرد که پس از یکسال بر طرف گردید و بجای او مسمع بن مالک شیبانی آمد وی با ابو خلده خارجی که بسا از بزرگان سیستان با او بودند حرب ها کرد و او را بگرفت و بدر بار حجاج فرستاد و خود مسمع همدرین سال (۸۶ ه) در سیستان بمرد و برادر زاده اش محمد بن شیبان (یا سنان ) بجایش نشست ولی ازطرف حجاج اشهب بن بشر کلبی که از اهل خراسان بود بر سیستان والی شد وی با رتبیل در تحصیل باژ سختی نمود, و رتبیل شکایت اورا به حجاج نوشت که بدین سبب فورا معزول  گردید.۱

چون عبدالملک بن مروان پادشاه اموی بمرد و لید بن  عبدالملک را در دمشق بیعت کردت وی حجاج را بر عراق و خراسان و سیستان باقی گذاشت و حجاج خراسان و سیستان را به قتبیه بن مسلم باهلی سپرد که شرح احوال وی در مناطق شمال ممکلت قبلا داد شده است.

قتیبیه دو بار به سیستان امد: نخستین با در رجب سال (۸۶ه) که بر مقدمۀ او برادرش عمر و بن مسلم بود وی بارتبیل در آویخت و ازو بجای باژجنسی مسکوک نقد خواست ولی رتبیل تن نداد و گفت : با حجاج بدادن جنس (عروض) صلح کرده ام.

۱-البلدان یعقوبی ۴۶ ع فتوح ۴۹۲ تاریخ سیستان ۱۸۸

چون عمروچگونگی حال را به قتبیه نوشت وی به سیستان آمد و رتبیل باو پیغام داد: «من سرکشی نکرده ام همان باژ جنسی را بگیرید و ستم نکنید و اگر به صلح راضی شوید خیر شماست و الا  امیدوارم  بر شما چیره شوم»قتبیه به لشکریان خود گفت: «این مرزی شوم است و در ان عبداللله بن امیه و ابن ابی بکرده و دیگر دلیران عرب کشته شده اند و ما نمیتوانیم از حیل جنگی رتبیل نجات یابیم وی خوراکه و علوفل مارا خواهد سوخت و به قلاع محکم پناه خواهد گرفت پس بهتر است به گرفتن اموال جنسی قناعت کنیم ».۱

وی روزگاری در سیستان بماند و باز بخراسان شد و عبد ربه بن عبدالله لیصی را در سیستان حاکم گردانید و اشعث بن بشریر بوعی را برای توضیح وضع سیستان و خراسان با بارهای هدایا نزد حجاج فرستاد حجاج همین اشعث را که مردی بصیر بود در سال ۸۸ ه بجای عبدربه والی سیستان کرد وی به بست رفت و با رتبیل شرایط صلح را مذاکره نمود چون صورت معاهده را به حجاج نوشت , حجاج را آن صلح اندک آمد و خشم گرفت و اشعث را معزول کرد و باز فرستاد, و او روز ی چند به سیستان بود و باز به بست شد و حرب رتبیل آغاز کرد و اخر صلح افتاد بر هشتصد هزار درهم . چون ابن مطلب را به حجاج مخابره کردند, با حجاج راضی نشد و قتبیه را امر داد تا بنفس خویش بحرب رتبیل به سستان رود. ۲ قتبیه در سنه (۹۲ ه) در عصر ولید بن عبدالرحمن به سیستان امد وی مرد کاری بود و مردمان و علمای سیستان را تالف کرد, و سپاهی قوی برای نبرد بارتبیل بساخت, و برای اینکه مقاومت خود را بدشمن نشان دهد هزار جفت گاو کار گر جمع کردع باد و هزار مرد بزرگر و آلات بزرگری بر گرفت . و زمینی را تخم پاشید, و چنان نشان داد که تا این کشت به بارنرسید ازین سرزمین نخواهد رفت . رتبیل چون ابن خبر راشنید بترسید و دانست که قتبیه قصد باز گشتن ندارد . رسول فرستاد د

۱-البلدان ۴۶ فتوح ۴۹۳ الکامل ۴/۲۷۳ تاریخ الیعقوبی ۲/۲۸۷ زین الاخبار ۶۴ الف 

۲-تاریخ سیستان ۱۲۰

و دوبار هزار هزار درم (دوملیون) بپذیرفت که هر سال بفرستد و یکساله را نقد فرستاد اندر ذی الحجه سال ۹۴ ه 

اندرین میانه حجاج بن یوسف در سنه ۹۵ ه وولید بن عبداالملک پادشاه اموی در سنه ۹۴ ه از جهان رفتند وقتیبه نیز در همین سال ۹۴ ه در فرغانه کشته شد, پس سلیمان بن عبدالملک پادشاه اموی دمشق در سال ۹۷ ه یزید بن مهلب رابر عراق و خراسان و برادرش مدرک بن مهلب را بر سیستان والی گردانید مدرک در سیستان دیرگاه بماند ولی چون رتبیل اورا واقعی نداد و باژ را نپرداخت یزید برادر خود را از سیستان عزل کرد و بجایش پسر خود معاویه بن یزید را درینجا گماشت معاویه با مردمان سیستان نیکوئی کرد و رتبیل  نیز مقداری  را از باژپرداخت و او تا مرگ سلیمان و خلافت حضرت عمر بن عبدالعزیز سال ۹۹ ه درینجا بماند. ۲

اما رتبیل فرماندۀ زابلستان بعد ازین آزاد ماند وبقول بلاذری تا اواخر حکومت بنی امیه و حتی به ابومسلم هیچ باژی نپرداخت , چون علت این امر ازو پرسیده شد گفت:

«کسانیکه لاغر شکم و سیاه چرده بودند و اثر نماز  در سیستان ایشان پدید بود و پایزاری از برگ های خرما داشتند و نزد مامی آمدند چه شدند؟»

جواب دادند : «ایشان در گذشتند» رتبیل گفت:

«اگر شما زیبا و رعناترید ولی ایشان از شما با وفاتر و در حملۀ خود شدیدتر بودند.»

چون ازو پرسد : که چرا به حجاج باژ میدادی و بمانمیدهی ؟ رتبیل در پاسخ گفت: وی مردی بود که در راه وصول بقصد خود از  هیچگونه مصارف گران ولود در همی ازان 

۱-تاریخ سیستان ۱۲۱

۲-فتوح ۴۹۳ البلدان , تاریخ سیستان ۱۲۲

عاید نمیشد دریغی نداشت ولی شما در همی را خرج نکنید جز آنکه در مقابل یک درهم ده درهم را چشم داشته باشید!»۱

ازین استدلال رتبیل میتوانیم نظرش در امور جهانداری و نیروی مقاومتش را در مقابل امویان تخمین نمائیم.

باری چون حضرت عمر ثانی در صفر سال ۹۹ ه بر مسند خلافت اسلامی نشست وی مامورین پاکدامن پارساییی را بر گزید و بقول صاحب تاریخ سیستان سباک بن مندز شیبانی ( به گفتۀ یعقوبی  : سیال) که مرد پاکدین و نیکو سیرت بود به سیستان فرستاده شده مردمان از و آسایش بافتند و فتند بر خاست و بعد از ان عبدالرحمن بن نعیم غامدی و سری بن عبدالله درینجا حکمرانی یافتند تا که عمر بن عبدالعزیز در سنه ۱۰۱ ه وفات یافت , و یزید بن عبدالملک پادشاه اموی عمر بن هیبره را بر نماز و حرب و قعقاع بن سوید رابر مال و خراج به سیستان فرستاد. (سنه ۱۰۴ه)

قعقاع در سیستان از رود هلمند نهری را کند که شهر زرنج را سر سبز میساخت, و از در طعام آن شهر میگذشت و این آب را رود طعا گفتندی.۲

وی تا آخر عهد عبدالملک درسیستان ماند وچون درسنه ۱۰۵ه هشام بن عبدالملک برتخت امویان نشست یزید بن غریف همدانی رابرسیستان حاکم ساخت چون رتبیل سرکشی داشت وخراج نمی پرداخت بلال بن ابی کبشه را بمقابل او فرستادند ولی رتبیل اطاعت نکرد و بلال پس به سیستان بر گشت درین هنگام قضاء سیستان معمر بن عبدالله که از بزرگان سیستان و راوی احادیث بود داشت, ولی خوارج با چیره شدند و بشر حواری امیر لشکر سیستان را بکشتند  بنابران در سنه (۱۰۸  ه) اصفحه بن عبدالله کلبی (شیبانی) به حکمرانی سیستان امد و محمد 

۱-فتوح ۴۹۳

۲-تاریخ سیستان ۱۲۵ البلدان یعقوبی ۴۷

بن جحش سپه سالار او بود ایشان درسال (۱۰۹ه) به بست آمد و بر رتبیل لشکر کشیدند و حربهاء صعب کردند آخر رتبیل بر مسلمانان راهها فرو گرفت , و بسیار مسلمانان کشته شدند و خود اصفحه را جراحتی  بر آمد و چون به سیستان رسید درینجا بمرد واین جنگ در ۱۰۹ ه بود ۱ و بعد ازین تا آخر عهد بنی امیه والیان ذیل بر سیستان حکمران شده اند:

محمد بن حجر کندی:

بعد از مرگ اصفح در ۱۰۹ ه به سیستان امد و از طرف خلد بن عبدالله قسری حکمران خراسان مقرر شده بود و روزگاری اینجا بود.۲

عبدالله بن بلال برده: ۲

وی بقول یعقوبی  عبدالله بن ابی برده بن ابو موسی اشعری است که جدش از یاران حضرت پیامبر بود. و در سنه (۱۱۱ ه) از طرف حکمران خراسان خالد بن عبدالله به سیستان امد و مرد نیکو سیرتی بود میان مردمان عدل کرد و در موضع در پارس شهر زرنج مصلاتی بزرگ ساخت و ساحت آنرا به سیم و زر نقد خرید و برای  آن اوقافی را معین نمود و یکی از پارسایان عالم و محدقث بزرگ عبدالله بن حسین مشهور به بو حریر را اقضای سیستان داد و در عصر حکومت عبداله در سیستان زلزله صعب آمد که کس چنان ندیده بود و هم درین اوقات کار خوارج در سیستان قوی شد. ۴

ابراهیم بن عاصم عقیلی:

در سنه ۱۱۶ ه از دربار هشام اموی , یوسف بن عمر ثقفی به حکمرانی عراق و خراسان و سیستان گماشته شد و ابراهیم بن عاصم را در رجب همین سال به سیستان فرستاد وی مرد نیکو و داد گر بود تا آخر عمر هشام در سیستان بماند و در صفر 

۱-تاریخ سیستان ۱۲۶ البلدان ۳۷ تاریخ الیعقوبی ۲/۳۱۹

۲-تاریخ سیستان ۱۲۷ و یعقوبی در فهرست ولات سیستان نامش را نیاورده .

۳- کذا در تاریخ سیستان ۱۲۷

۴-تاریخ سیستان ۱۲۷ – البلدان ۴۷

۱۱۶ ه همدرین جا بمرد ۱

حرب بن قطعن هلالی :

بعد از مرگ ابراهیم در سنه (۱۲۶) ه برسیستان والی شدع چون درین سال در عراق عبدالله بن معاویه یکی از داعیان آل محمد (صلی الله علیه وسلم) خروج کرد و بعد از جنگها به سیستان آمد( شرح قتل او در هرات گذشت) حرب بن قطعن نخواست که باو او بجنگد بنابران از حکمرانی سیستان معزول شد, و در همین سال محمد بن عروان و (عزان؟) آمد ۲ و او حرب را بگرفت و زندانی کرد ام حرب مردی نیکو سیرت و عادل بود و بزرگان سیستان باز حاکمی اورا برینجا از حکمران عرب خواستند, بنابران واپس عامل سیستان شد, ولی در بین قبایل بنی تمیم و بنی بکرسیستان نزاع افتاد و کشت و خون و فجیع واقع شد و حرب بر خویشتن بترسید و از سیستان برفت. ۳

سعید بن عمرو وقعة الشیوخ : 

در سنه ۱۲۸ ه سعید اعور به حکومت سیستان گماشته شد, وی در محرم همین سال بیامد ولی تنها اعراب بنو تیمی اورا اطاعت کردند و بنی بکر سر کشی نمودند و هم ازین رو مردی بستی که بحتری بن سهلب (بقول یعقوبی : بجیر بن سهلب) نامداشت از در بار ابراهیم بن ولید پادشاه اموی برای دفع فتنه به سیستان امد, ولی میدان جنگ بین بنو تمیم و بنو بکر گرم تر شد و بزرگان و پیر مردان بسیار دران کشته شدند که این  واقعه را بدین وقعة الشیوخ گفتند.

اما سیستانیان ازین خانه جنگی اعراب سود بردند و بلوائیان سعید و بحتری هر دورا از زرنج راندند و بجای ایشان سوار بن اشعر را در جمادی الاولی سنه ۱۳۰ ه در سیستان نشاندند.

۱-تاریخ سیستان ۱۲۸ البلدان ۴۷

۲-در طبری ۵/۵۷۳ ابن غزان

۳-تاریخ سیستان ۱۳ البلدان ۴۸

غوغای سیستان به حدود پنجا هزار نفر رسیدند و سوار و بحتری را بکشتند و هیثم بن عبدالله بغاث را به شرطی امیر ساختند که هیچ بکری را به سیستان نگذارد که بیاید و این وبلوائیان بومی حصار زرنج را مدتی دردست داشتند تاکه ابو مسلم عبدالرحمن در خراسان بر امد و این حوادث تا (۱۳۱ه) در سیستان دوام کرد. که ما بقیه حوادث این سر زمین را در فصول ما بعد از به تفصیل خواهیم آورد.

۱-تاریخ سیستان ۱۳۲ ببعد.