فتح جنگ پادشاه بالاحصار
در بهار سال 1842 مسیحى ( ۱۲۹۸ هجری قمری) که سال چهارم جنگ های اول افغان و انگلیس در بشمار میرود در حالیکه قوای فرنگی بر خلاف ماده ها ی (۳) و ( ٤) و (٥) معاهد تسلیمى ١٦ ذى ا لحجه منعقدۀ کابل از تخلیه کامل افغانستان سرباز زده و علی الرغم حلقۀ محاصره افغانی که به دورقوای ایشان کشیده شده بود در قندهار جنرال (نات) در جلال آباد جنرال(سیل) پا فشاری مزید بخرچ میدادند و جنرال سوم انگلیس (پالک) در شرف حرکت از هند بطرف افغانستان بود وضعیت مرکز مملکت یعنی شهر کابل و باز در داخل این شهر اوضاع داخلی بالا حصار آشفته و پریشان بود و روز بروز بر مراتب شدت آن افزوده میشند بعد از تخلیه کابل ( ٦ جنوری 1842 مطابق ۲۲ ذیقعده 1257) ماهای ذى الحجه ومحرم وسفر 1258 (جنوری، فروری نیمه اول مارس1842) در فضای رقابت آمیز دو شاه یعنی شاه شجاع سدوزائی و نواب محمد زمانخان بارک زائی گذشت و نایب امین الله خان لوگری که تقریباً سمت وزیری هر دو شاه را داشت به آشتی دادن ایشان به نفع مملکت موفق نشد تا اینکه شاه شجا ع صبح روز چهار شنبه ۲۳ صفر 1258(١٥ اپریل ١٨٤٢ بین شاه شهید و سپاه سنگ بدست شجاع الدوله پسر زمان شاه بقتل رسید . درین وقت از پسران شاه شجاع دو نفر در کابل بودند شهزاده شاه پور در بالاحصار و شهزاده فتح جنگ در ده خدیناد در طی مجلسی که در بالا حصار منعقد شد فتح جنگ به شاهی انتخاب شد و همه مردم به او بیعت کردند به استثنای نواب محمد زمانخان وعدۀ از طرفداران او که میر درویش رئیس رو حانیون کابل هم در آن جمله بود . عقیدۀ این دسته ظرهراً برین بود که شجاع واحفاد او بعلت اجنبى پرستی لیاقت مقام شاهی را ندارند بلا شبهه عقب این پرده نظریات شخصی نواب محمد زمان خان که خود را شاه منتخبه ملیون میدانست تا اندازهای دخالت داشت . بهر حال شدت مخالفت منتج بر آن شد که شاه نواب را تبعید کند و این امر صادر هم شد ولی شفاعت خواهی میر درویش نزد نایب امین الله خان و اصرار زیاد در این امر چنان نایب را خشمگین ساخت که به سیلی زدن رئیس روحانی مبادرت کرد و این قضیه عوض اینکه میانه فتح جنگ ونواب محمد زمانخان را اصلاح کند به مراتب بدتر ساخت وغوغائی در شهر علیه نایب لوگری راه افتاد و خانه او تارومار شد و خودش در بالاحصار پناه برد و کار مدعیان سلطنت سخت تر گردید و مقدمه یک سلسله جنگ ها در کوچه های شهر کابل و بالاحصار فراهم شد . در همان روزهائیکه غازیان به سر کردگی سردار محمد اکبر خان مصروف مقابله جنرال سیل در جلال آباد بودند و کمک موثری از کابل انتظار داشتند در کابل خودش بخود مشغول شد. ابتدا فتح جنگ بر شهزاده شاپور را در بینی حصار برای جمع آوری آذونه فرستاده و میان او و نواب محمد زمان خان در آنجا جنگ شروع شد . با عقب نشینی شاپور و داخل شدن او در بالاحصار جنگ در کوچه های شهر و بالا حصار جریان پیدا کرد و چون اهالی شهر در مضیقه گیر افتادند طرفین بدان قرار دادند که از جنگ کوچه ها صرف نظر نموده و اختلافات خود را در تپه مرنجان فیصله کنند . در اینجا نواب محمد زمان خان و قوای او مشرف بر شکست بود که سردار محمد اکبرخان از تیزین از مقابل سپاه جنرال (بانک) رو گردانیده و باسه صد سوار وارد کابل گردید و چون امکانات مراجعت امیر دوست محمد خان بر تخت کابل فراهم شده بود ، با پشتیبانی محمد زمان خان فوای فتح جنگ را عقب زد و چهل روز او را در بالاحصار حصاری ساخت و در عین زمان راه مفاهمه را با نایب امین الله خان کشود . آخر فیصله بر آن شد که فتح جنگ شاه و سردار محمد اکبر خان وزیر او باشد و لقب وزیری از همین وقت به اسم سر دار محمد اکبر خان افزوده شد . این وضعیت دوام داشت تا اینکه فتح جنگ به سایقه احساسات اجنبی پرستی باب مکاتبه را با جنرال (پالک) انگلیس کشود و در نتیجه به امر وزیر محبوس گردید و باز پنهانی فرار نموده خود را به جلال آباد به جنرال انگلیس رسانید . تا اینکه پالک رهسپار کابل شد و در فرصتیکه وزیر محمد اکبر خان خود را بطرف بامیان کشیده بود جنرال بالک به کابل داخل شده و بتاریخ ۱۸ شعبان ١٢٥٨ (مطابق ١٦ سپتامبر 1842) باز فتح جنگ در سایه بیرق فرنگی در بالا حصار بر تخت نشست و تنها کسی که درین روزهای واپسین با انگلیس ها مقابله میکرد همان نایب امین الله خان لوگری بود که در تپه های استالف سنگر گرفته بود بهر حال جلوس دوم فتح جنگ ودوره دوم سلطنت او هم چندان دوام نکرد زیرا تقریبا یکماه بعد قوای انگلیسی بشمول قوای وارده از قندهار کابل را تخلیه کردند . چون فتح جنگ بی سایه حامی خود دوام پادشاهی خود را ممکن نمیدید و از غیظ ملت در هر اس بود تخت وتاج کابل را پدرود گفت و با ستونهای عساکر فرنگی یکجا از کابل بر آمد و خاک افغانستان از وجود اجنبی و طرفداران آنها پاک شد.