111

قید

از کتاب: دستورزبان فارسی دری ، فصل زبان ، بخش دستور تشریحی زبان

گاهی فعلها در گزارۀ جمله ها همراه قید میآیند. قید کلمه ایست که چگونه گی فعل را بیان می کند.  سهیلا آب بازی میکند. در این جمله چگونگی فعل آب بازی معلوم نیست.

سهیلا ماهرانه آب بازی میکند. در این جمله واژهٔ ماهرانه قید است که حالت آب بازی را نشان میدهد. سهیلا با شوق آب بازی میکند. در این جمله کلمۀ باشوق چگونگی آب بازی را نشان می دهد که قید میباشد.

سهیلا در دریا آب بازی می کند سهیلا یک روز درمیان آب بازی می

کند.

کلمه های دریا و یک روز درمیان که زمان و مکان آب بازی را

نشان می دهند ، به روشنتر شدن مفهوم فعل کمک می رسانند ، متمم فعل نیز شمرده می شوند.

در زبان دری بعض صفتها نیز که متمم معنای فعل قرار می گیرند

قید نیز حساب میشوند.

در جمله سهیلا دختر خوب است. خوب صفت است سهیلا خوب آب بازی میکند . خوب قید است.