سعید حلیم پاشا

از کتاب: دیوان علامه اقبال لاهوری ، قطعه

دین حق از کافری رسواتر است

زانکه ملامؤمن کافر گراست

شبنم مادر نگاه ما یم است

از نگاه اتو یم ما شبنم است

از شگرفیهای آن قران فروش

نزد او ام الکتاب افسانه ئی

بی نصیب از حکمت دین نبی

آسمانش تیره از بی کوکبی

کم نگاه و کور ذوق و هر زه گرد

ملت از قال و اقولش فرد فرد 

مکتب و ملا و اسرار کتای 

کور مادر زاد و نور آفتاب

دین کافر و تدبیر جهاد

دین ملا فی سبیل الله فساد


مردحق جان جهان چار سوی

آن بخلوت رفته را از من بگوی

ای افکار تو مؤمن را حیات

از نفسهای تو ملت را ثبات

حفظ قرآن عظیم آئین تست

حرف حق را فاش گفتن دین تست

تو کلیمی چند باشی سرنکون

دست خویش از آستین آور برون

سرگذشت ملت بیضای بگوی

با غزال از وسعت صحرا بگوی

فطرت تو مستنیر از مصطفی است

باز گو آخر مقام ما کجاست؟

مرد حق از کس نگیرد رنگ و بو

مرد حق از حق پذیر رنگ و بو

هرزمان اندر تنش جانی دگر

هرزمان اورا جو حق شانی دگر

راز ها با مرد مؤمن با گوی 

شرح رمز کل یوم (۱) بازگوی

جز حرم منزل ندارد کاروان

غیر حق در دل ندار کاروان

من نمی گویم که راهش دیگر است

کاروان دیگر نگاهش دیگر است