32

چگل و ترکشی

از کتاب: تاریخ گردیزی (زین الخبار) ، فصل باب هفدهم
25 January 1968

اما راه چگل و ترکشی، چون از نویکت بروی، سوی بنجیکت باید شد، دهقان بنجیکت را کولبقار گویند و از آنجا هشت هزار مرد بیرون آید و دهیست پیوستۀ آن اوزکت گویند، و اورا دهقان دیگر است، بر چپ این ده سه دهست و میان او و میان این است که اورا سوباپ گویند و دهقان او برادر یبغو باشد، با کسی اوررا و با وی پانصد سوار بر نشیند، و آن ده بکوه نزدیکست.دو دیگر ده را خوتکیال گویند و او بریک فرسنگی این دهست و از آنجا پنج هزار مرد بیرون آیند و دهقان اورا یغلبلا گویند، و او ترکشی است و بر صحرا باشد. و سه دیگر ده را دولغغ گویند و این خوردتر است از و مقدار سیصد تن بیرون آید. و این ده هم بکوه نزدیکست و ترکان بدین کوه تقرب کنند و بدین کوه سوگند خورند. و چنین گویند که این جای رب العزت است تعالی الله عمایقولون و چون ازین عقبه بگذری برچپ از ولایت ترکستانست از تخسیان و ارمان و آنجا دهپست که آنرا سویان گویند میان اوزکت و ارمان و از آنجا بیست هزار مرد بیرون آید.

و بدان نزدیکی دهیست که آنرا بیگلیغ گوین و برادر جیویه باشد اندرین ده و چون وی بر نشیند باوی پانصد مرد بر نشیند. و اگر حاجت افتد اورا سه هزار سوار بر نشیند با او از حوالی این ده ودهقان اورا « بدان سانکو» گویند و اصل او از آنجاست . و از آنجا هفت هزار مرد بیرون آید، و نزدیک آن عقبه آبست، چون از آنجا بگذری ترکان چگلی آیند و خیمه ها و خرگاههاء ایشان آید.

این بود تمامی معارف ترکان که یافته شد، بعضی از مسالک و ممالک جیهانی و بعضی از توضیح الدنیا و بعضی از کتاب عبیدالله خردادبه وبعضی از هر جای اینجا بیاوردم و شاید بود که بجز ازین ایشان را قبیله هاست. اما اخبار ایشان یافته نشد، تا معذور شمرند.