129

عشق

از کتاب: مروارید گمشده ، غزل
05 February 2016


تو مرا زنده نمودی تو مرا جان شدی ای عشق

تو چون احساس ملیحی که مرا آن شدی ای عشق


تو  چو آهنگ غزل، نغمه ئی و ساز و نوائی

تو به اعضائی وجودم طرب افشان شدی ای عشق


تو چه دردی که خراشنده تر از زهری و اما

درد ها دادی و خود دارو و درمان شدی ای عشق


تو  کدام  عطر لطیفی که  دمادم به  مشامم

بدمیدی  و مرا نقد دو صد جان شدی ای عشق


ای  گل عشق  که  در سینۀ «واهِب» بشگفتی

زنده کردی دلش و شمع فروزان شدی ای عشق