نشين يا بشين ؟
املای این نام درنسخ طبقات و دیگرکتب مسالك و ممالك متفاوتست،و درنسخه اصل افشين است.
کهن ترین کتاب جفرافی پارسی حدودالعالم قصبة غرجستان را بشین می نویسد(ص ۵۸) که همین ضبط باید اصح باشد، چه خود نویسنده کتاب مذکورجوزجانیست،واترضبط نسخة من تقول عنها قابل اعتماد باشد می توان گفت پایتخت غرجستان را به من میگفتند. یاقوت درمعجم البلدان ( ج ۶ ص ۲۷۷) گوید: که بقول اصطخری غرج دوشهرداشت کی بشین و دوم سومین که دربین هردويك مرحله راه بود، و هردو دارای آب زیاد و باغیستان است ولی این نام درکتاب دیگرکه مراصدا لإطلات نام دارد و درتهران برسنگی چاپ شده (۱۳۱۵ قمری) بصورت ( بسنين) آمد،(ص ۲۹۱) که ای به نام خان مسخ کرده باشد، درنسخه خطی اشکال العالم
(۱) حواشی ترجمه عجايب الاسفارابن بطوطه س ۵۳ ج ۱ طبع لا مور ۱۸۹۸ع
تعلیقات نشین یا بشین (۳۷۹)
منسوب به جیهانی موزه کابل ( ص ۶۶ - ۷۰) گوید:که غرجستان را دوشهراست،یکی را نشین خوانند و دیگررا شورمی خوانند،ودربزرگی هردوبیکدیگرنزديك اند،ازنشین برنج خيزدرميان نشين ودره مروالرود يكمنزل باشد ازبالا،وازنشین تاشورمين يك منزل.چون نسخه اشكال العالم ازحیث خط واملا قابل اعتماد نیست، بنابرآن ضبط آن نیزبنظرمن قابل توجه نخواهد بود،این شهررا برخی ازمورخان ابشین نیزنوشته اند (ديده شود اراضی خلافت شرقی ص۴۱۶ ) که صورتیست ازافشین نسخه اصل. پس ازبین املاهای متفاوت وبشین = بشین افشین را ازصورت منقول دیگرآن که نشين است بدون اول،ميتوان به حقیقت نزدیکتردانست.
مینورسکی مینویسد:که اصطخری غرج الشاررا با دوقصبه آن بشین ( مطابق جغرافيای ارمنی: ابشين Abzhin ) وشورمین نام می برد،که ازروی موقعیت جغرافي با فيروزکوه کنونی مطابقت دارند و شارها مطيع سامانیان بودند و در (۴۸۶ ھ) اطاعت محمود را پذیرفتند،والعتبی مؤلف تاریخ یمینی برای گرفتن حذف آنها فرستاده شد،وی ازشارابونصر محمد و فرزندش شاه محمد باحترام نام میبرد،و در ۴۰۳ ه غرجستان ضميمه مملکت محمودی گردید (رك : ص ۳۲۷ ترجمه وشرح حدودالعالم ازمینورسکی طبع اکسفورد۱۹۳۷ع)
مخفی نماند: که درنسخة مطبوع مسالك ا لممالك اصطخری ليدن ص۲۷۱) در متن نشین وسورمين طبع گردیده و درحاشیه ازروی نسخ مقدسي وابن اثیر وقزوینی اشکال مختلف کلمتین از قبیل سير افشین، شمن، بشین، اسين، بشیر،ابشین،انستن، سین، اورسورمین، شورمين) ضبط گردیده است،اصطخری گوید: که غرج الشاردوشهر دارد: نشین و سورمین که در بزرگی به هم نزدیکند و درآن جایی برای سلطان نیست. و شارکه مملکت بدومنسوبست درقریه ای نشیند برکوه بلکیان (بکنکان. بلكتان، بليكان) و هردوشهرآبهای روان دارند، وازنشدن برنج خیزد که به بلاد دیگربرند،وازسورمین مويززياد ،وبين نشین و دزه مرو رود یک مرحله است،وازنشين تاسورمین نیزیک مرحله است بارفي جنوب درکوه، وآب دروازنشین بدره مروالرود آید (الاصطخری ص ۲۷۲) دليل دیگر برصحت املای بشین اینست، که درجغرافی موسی خورنی که مترجم
(۳۸۰) قاضی القضاة تعلیقات
ارمنی آن بعد از ۵۷۹م میزیسته درکوست خراسان این شهررا بنام بژین ذکرکرده که همین بشین جوزجان باشد( تاریخ تمدن ایران (۱ /۳۲۰ ) نام بشین را ناصرخسرو باشارپادشاه آن چنین آورده که دردیوانش غلط طبع کرده اند:
ایستاده به بامیان شیری بنشسته بغزدربشین شاری
( ديوان ۸۴۶)