سید
سید علی خواجه «سید» در سیغان تولد و نشو و نما یافته از سادات آن منطقه است در زمان سلطنت اعلیحضرت عبدالرحمن خان چندی در کابل بود و در ویز آباد سکونت داشته . مجموعۀ اشعار خودرا در (۱۴۴) صفحه فراهم نموده و تاریخ کتابت بقلم خودش ۲۰ ذی الحجه (۱۳۱۰) ق ه ثبت شده است.
این مجموعه حاوی غزلیات و رباعیات مثنویات و مخمسات و حکایات منثور می باشد مخصوصا حکایتی دارد نا تمام در بارۀ این که ۶ جمادی الاول هزار رو سیصد و چهارده ق ه با دو تن خواجه سید احمد و خواجه سید اعظم نام از کابل عازم سیغان شده است معلوم نشد که درین سفر چه کرد و چطور زیست کلامش ساده است نام کتاب خود را شور عشق نهاده:
من بیتوفیق حضرت بیچون – ساختم این کتاب با مضمون
چون بهر خط که دیده بکشادم نام و شور عشق بنهادم .
در مجموعۀ اخر الذکر بیتی چند از زبان ملک حسن هزاره داراد و در غین حال لکنت زبان ملک مذکور را نیز بیان میدارد.
بهزاره ملکی بود ور نام حسن
بزبان الکن ورکو سج از سال کهن
زار نالید بفرزند خود از بعد وفات
سه سه سرو تو بشد از چه چمن کنده زبن
خو خو خون دل خود گر چه چه چاره بکنم
چه چه چشم به براید ز سه سه سز زدبدن
حححیف بو بروفتی ز حضور په پدر
خخخا ر وزز ار کگا بل مدفن
تتتخت و تتتا بوت شد ای مونس من
صصصیبر تتتتا بوببو بر در از ممن
نه نوشم پو پو پوشم مممن بعد از تو
ااا اب ورررر خت و زجهان جز که کفن
جججو ا نی ترا پیش که تقر پر کنم
شه شه شمشیر ترا کسر نتواند کر دن