السابع پوراندخت
بنت پرویز که مهتر بود، همه عجم با تفاق او را بملک نشاندند ، چون بتخت نشست سیرت خوب با خلق آغاز نهاد و عدل کرد، و رعیت را بپرورد و خراجها ببخشید و حشم را مال بسیار داد ، و خزاین و دفاین همه بر ملوک و امراء قسمت کرد و آن مرد که شهر آرای را کشته بود، فسروخ ( ۲ ) نام ، او را وزیر خود گردانید چلیپائی که پرویز از ملوک روم گرفته بود باز فرستاد، ملوک اطراف به پادشاهی او راضی شدند، نیکو رای و تدبیر بود، هر چه کرد بدان راضی بودند چون خبر پادشاهی او به مصطفی علیه السلام رسید فرمود: لا یصلح قوم یملکهم امراة . پیروزی نباشد قومی را که پادشاه ایشان زن باشد. و بروایت مقدسی یکسال و نیم ، و بروایت طبری یکسال و چهار ماه ملک راند و در گذشت بعد از وی مردی از خویشان جشنسده ( ۳ ) نام ملک بگرفت، یکماه و نیم ملک راند، نام آن مرد در تاریخ مجدول نیاورده اند . اما طبری گوید : که آن مرد را نام در تاریخ و اخبار عجم پیدا نیست.