آئین مزدیزم

از کتاب: تاریخ ادبیات افغانستان (پنج استاد) ، فصل مدنیت اوستائی ، بخش عمومیات

از روی مبانی عناصر پرستی آریائی که شرحش در رساله (مدنیت ویدی) داده شده استنباط میشود که آریائی ها در اثر دو عامل (امید و بیم از عناصر) قوای طبیعی و تاثیرات فلکی را ستایش کرده و متعاقباً قوای روحی تخیلی هم نزد ایشان شکل ارباب انواع را بخود گرفت. قرار نظریه بعضی مدققین که (کریستن سن) مستشرق دانمارکی هم از آن جمله باشد قبل از اینکه مهاجرت آریائی شروع و قبایل آریا از باختر بطرف هند و ایران بروند، در میان (دیواها Daivas) که مهمترین آنها (اندرا Indra) رب النوع جنگ بود و (آشوراها Assuras) یعنی ارباب انواع پیمان و آرامش و حقوق (که سر حلقه آنها وارونا Varuna رب الانواع آسمان ستاره دار) و (میترا Mitra ، رب النوع روشنی بود) اختلافی وجود داشت.

به این اساس اغلب علما متفق اند که (مزدا Mazdaha) یعنی (عاقل) آریائی های باختری که در عین زمان مقام (اهورای) عالی هم دارد همان (وارونا) قدیم آریائی است که او را (وارونا) (اهورا) هم میگفتند و چون در زبان اوستائی یا زند (س) به (هه) تبدیل میشود (وارونا اسورا) به (وارونا) اهورا) تبدیل شده و چون (مزدا) به تعبیر نو عبارت از همان (وارونا) قدیم است (وارونا اهورا) (مزدا اهورا) یا (اهورا مزدا) گردید.

به این ترتیب مجموعه ارباب انواع قدیم آریائی که رویهمرفته آنها را (دیواها) یعنی (ذرات درخشان) میگفتند از هم سوا شده است (دیواها) که در راس آنها (اندرا) رب النوع جنگ قرار میگرفت با اهوراها که بیشتر ارکان آن را ارباب انواع روشنی تشکیل میداد و (مزدا) سر حلقه آنها بود اختلاف پیدا کرد طوریکه (دیواها) مخصوصاً مواد تمجید قبایل چادرنشین و جنگجو و (اهورا) که جنبۀ مدنیت کارانه بیشتر داشتند، طرف ستایش شهرهای مدنی تر واقع شدند و اهورا مزدا نزد آریائی های باختری شکل رب الارباب (۸) یا رب النوع عالی بخود گرفت و به این ترتیب آئین (مزدئیزم) در جامعه باختری بوجود آمد (مزدا) در جامعه آریائی باختری رب النوع یک معبد یا یک ملت نبود بلکه معبود تمام جهان و بشریت بشمار میرفت .

چون (مزدئیزم) در حقیقت دنباله همان آئین عناصر پرستی قدیم آریائی است، نام ها و یادگارهای اکثر ارباب انواع قدیم در آن باقیمانده چنانچه (میترا Mitra) رب النوع میثاق و روشنی اردوی سورا Ardevi-sura یا (اناهیتا) رب النوع آب و حاصل خیزی، (وری تری نا Veretrayna) رب النوع فتح و هر کدام به نوعی توصیف شده که قدیمترین قسمت اوستا به آنها اشاره کرده است.

(مزدئیزم) که از نقطه نظر دیانت برزخی بین عناصر پرستی اولی آریائی و دیانت زور استریزم را تصویر ،میکند در سلسله ادیان قدیم آریانا مقام خیلی مهمی دارد زیرا مفکوره عناصر پرستی اولیه آریائی و مبانی جدید زور استری را مانند حلقه بهم و وصل میکند و با این صفت در حالیکه از یکطرف بقایای عناصر پرستی در آن دیده میشود، از طرف دیگر شباهتی به زور استریزم بهم میرساند و چون مزدئیرم با شکل مخصوص خود با مهاجرت یکدسته قبایل آریائی به تمام نقاط فلات آریانا منتشر میگردد، از آن علاوه بر زوراستریزم که در اوائل تنها در باختر محدود بود شعبات دیگری بنام (میترائزم) و (آناهیتایزم) وغیره میبرآید که به تدریج از سواحل غربی آسیای صغیر در اروپا سرایت میکند. هکذا طوریکه در رساله مخصوص در قسمت هخامنشیها خواهیم دید (مزدیزم) عصر فارسی های هخامنشی طبقه (عوام) و (مغ) ها یا کاهنان فرق داشت. حتی شاه و خاندان او رویه ئی مخصوص برای خود داشتند و در موقعیکه (هیرودت) مورخ یونانی از دین و مذهب فارسی ها و مادها صحبت میکند هنوز آئین جدید زوراسترى بین مغ ها دیده میشود که با مذهب اوستائی جدید هم فرق دارد که از آن در موردش صحبت خواهیم کرد. مدققین با مقایسه در میان عناصر پرستی اولیه آریائی و آئین مزدئیزم عوامل مشترکه زیاد یافته اند و چون مزدئیزم قراریکه دیدیم از عناصر پرستی اولیه آریائی بمیان آمده و مهد هر دو باختر بوده پیدا شدن چیزهای مشترک در آنها از مسائل طبیعی است. خلاصه اسامی بعضی ارباب انواع که در آنها مشترک است، قرار آتی است :


عناصر پرستی آریائی :

اسورا وارونا (آسمان ستاره دار رب النوع بزرگ)

میتهرا Mithra (رب النوع روشنی)

سوما Soma (شرابی که از گیاه ساخته میشود)

اگنی Agni (آتش)


مزدنیزم :

اهورا مزدا (رب النوع عالى)

میترا Mitra (رب النوع میثاق و روشنی)

هوما Homa (شراب گیاهی)

اتار Atar (آتش)