مطبخ مولینا جلال الدین محمد
از کتاب: درسایه های خیبر
آفتاب اوج عرفان مولوی
راه دان آسمان معنوی
شام ها می کرد از خادم سوال
مطبخ ما را بگو چو نیست حال
گر بگفتی نیست چیزی در بساط
مولوی را دست دادی انبساط
شکر گفتی کاین عطای داد راست
مطبخ ما مطبخ پیغمبر است
ور بگفتی هست امشب خوبتر
حالت مطبخ ز شبهای دگر
مولوی گفتی باندوه تمام
بوی فرعون آید امشب در مشام