ضمير
گاهی به سبب معلوم بودنش اسم شخص را نمی گیریم . نمی گوییم : شهرزاد آمد . می گوییم که : او آمد.
یا می گویم : من به کمک شما حاضرم . یا می گوییم : ایشان چند روزی با ما بودند.
کلمه های او ، من ، شما ، ایشان و ما را ضمیر می نامند
به این دو جمله بنگرید :
سرور درباغ درخت شاند
او فراموش کرد که آنرا آب بدهد.
وآن در جملۀ دوم ضمیرها اند که درجای اسم سرور و درخت نشسته اند.
( به مبحث ضمیر اشاره بنگرند )
ضمیر کلمه یی است که جانشین اسم آدمان و چیزها میشود.
از آن رو آن را « جانشین » هم گفته اند . اسمی را که ضمیر در جای آن می نشیند مرجع ضمیر می گویند ضمیر سه گونه است: ضمیر شخصی ، ضمیر مشترک و ضمیر اشاره.
ضمیر شخصی شامل همه انواع ضمیرهای شخصی وضمیرهای ملکی (جدا و پیوسته) می شود. ضمیر شخصی جانشین اسم آدمان میشود و نشان دهنده متکلم یا اول شخص ، مخاطب یا دوم شخص ، غایب یا سوم شخص، هم مفرد هم جمع می باشد ، بدینگونه :
اول شخص مفرد = من
اول شخص جمع = ما
دوم شخص مفرد = تو یا شما ( برای احترام )
دوم شخص جمع = شما
سوم شخص مفرد = او یا ایشان ( برای احترام )
سوم شخص جمع = ایشان
در جمله گاهی ضمیر مفعول واقع میشود . در آن صورت پسوند مفعولی "را" با آن می پیوندد، مانند: اورا ، ایشان را و گاهی ضمیرپیوسته شخصی ، درجای مفعول مینشیند ، مانند : دیدیم = مرا دید . ديديما = مارا ديد بیان بیشتر این مسأله را در مبحث ضمیر در جمله بخوانید.
گاهی می گوییم :
دست من
وطن ما خانه او
فیصله ایشان
سخن تو پیشنهاد شما
در چنین موارد من ، ما تو، شما او ، ایشان را ضمایر ملکی نامیده اند ، زیرا به جای اسم مالک یا دارندهٔ چیزی جای می گیرند گاهی ضمایر ملکی به اسم پیو سته می باشند.
مانند :
ام در کتابم ، به جای کتاب من
ما در کتاب ما تغییر نمی خورد
ات در کتابت ، به جای کتاب تو
تان در کتاب تان ، به جای کتاب شما
اش در کتابش ، به جای کتاب او
شان در کتاب شان ، به جای کتاب ایشان
این ضمایر که ملکیت را نشان میدهند ، ضمایر پیوسته ملکی نامیده می شوند.
ضمیرهای مشترک و تأکیدی
ضمیر مشترک نیز جانشین اسم انسانها میشود و در زبان دری سه تا ضمیر مشترک داریم :
یکی خود، دیگری خویش ، و سومین خویشتن ، خود با ضمیرهای
شخصی برای تاکید می آیند
براین جمله ها غور کنید :
من كار خود را تمام کردم.
ما خودرا بالا تر از دیگران نمی دانیم.
ایشان درباره خود چه می داند.
تو خودرا اصلاح کن.
در جمله های بالا به جای خود ، خویش و خویشتن را هم میتوان نشاند.
واژگان خود ، خویش و خویشتن در موارد یادشده ضمایر مشترک اند ، که در عین زمان وظیفه تأکیدی نیز دارند. ضمير تأکیدی مشترک "خود" با ضمایر پیوسته نیز ، می پیوندد.
، بدین گونه :
من خودم گفتم . ما خود ما گفتیم
تو خودت گفتی. شما خودتان گفتید
او خودش گفت. ایشان خودشان گفتند
ضمیر اشاره
واژگان اشاره دوگونه اند ، یکی واژگان اشاره نزدیک و دیگری
واژگان اشارۀ دور.
واژگان اشاره نزدیک اینها اند: این ، اینان ، اینها
واژگان اشاره دور از این شمار اند : آن ، آنان ، آنها
واژگان اشاره هر گاه با اسمها بیایند اسم اشاره نامیده می شوند مانند: این شهر و آن کشور و هر گاه در جای اسم بنشینند ضمیر اند مانند :
کودکان را باید خوب پرورد ، زیرا آنان زینت باغ زنده گی اند.
آنان ضمیر است
گلها را نباید کند ، از دیدن و بوییدن آنها باید لذت برد آنها ضمیر است.
ضمیر نامشخص
ضمایر نا مشخص آن ضمایری را میگویند که جانشین اسمهای نا مشخص و نامعین میشوند ، مانند بسیاری درجای بسیارکسان :
بسیار کسان به فوتبال دلچسپی دارند. بسیاری به فوتبال دلچسپی دارند.
یا بعض به جای بعض مردم .
بعض مردم اندک رنج اند . بعض اندک رنج اند.
یا همه به جای همه کسان
همه کسان تندرستی می خواهند همه تندرستی میخواهند.
ضمير وصفى
آن صفتهایی که به جای اسم مینشینند ، ضمیر وصفی نامیده می شوند.
جوانان بلند قامت را به تیم باسکتبال بگیرید ! بلند قامتها را به تیم باسکتبال بگیرید !
از شاگردان لایق یک صنف جدا ساختند. از لایقها یک صنف جدا ساختند.
آدمهای ترسو مزهٔ کامیابی را کمتر می چشند. ترسوها مزۀ کامیابی را کمتر می چشند.
کسی که بیمار است، باید زود پیش داکتر برود بیمار باید زود پیش داکتر برود .
برای کسان بیسواد ، کورس دایر شد. برای بی سوادان کورس دایر شد.
تا احمق در جهان هست ، مفلس در نمی ماند (مثل) این گونه واژگان را در شعر شناسی صفات هنری می گویند ، چنان که در این بیت حافظ آمده است:
صد ملک دل به نیم نظر می توان خرید
خوبان درین معامله تقصیر می کنند
واژهٔ خوبان از صفات هنریست.
واژگان دلبرو دلبران، نیکو و نیکوان ، دلستان و نامهربان و دیگر
که به جای اسم قرار میگیرند، نیزضمایر وصفی اند.