شکوه هجران
از کتاب: دیوان محجوبه هروی
، غزل
خوابم ز مژه پریده امشب
آهم بفلک رسیده امشب
سیلاب سر شک همچودریا
جاری است زهر دودیده امشب
رفت از دل من قرار و آرام
وحشی صفتم رمیده امشب
جانا ز جدایی تو جانم
از غصه بلب رسیده امشب
از دوری روی لاله رنگت
خون از مژه ام چکیده امشب
از هجر هلال ابروانت
قدم چون کمان خمیده امشب
بسمل صفت از خدنگ مژگان
مرغ دل من تپیده امشب
« محجوبه » زار بی نوا را
افعی غمت گزیده امشب