138

احراری

از کتاب: آثار هرات ، فصل اول ، بخش الف

نامش ملاعبدالله است که ازعشیره حضرت خواجه عبیدالله احراری میباشد و به این نسبت احراری تخلص میکند. طبیعتش مداح و روان بوده از شعرای قدیمی هرات وعمرشان از هفتاد تجاوز میکند اشعار آثار زیادی دارد این نشیده ای است که در سال گذشته مختلف سروده و به تبریک جشن جلوس اعلیحضرت غازی نوشته است.


جشن جلوس تو نجات وطن

سلطنت گشته حیات وطن

بی تو نباشد برکات وطن

با تو سزد عیش و نشاط وطن

با قدمت هست ثبات وطن

جشن جلوس تو نجات وطن

سلطنتت گشته حیات وطن

شاه نکوطلعت و مینو تویی

قاتل صد رستم و برزو تویی

مهلک چنگیز و هلاکو تویی

مفخر آفاق به نیرو تویی

گلبن این روضه دلجو تویی

جشن جلوس تو نجات وطن

سلطنتت گشته حیات وطن

معتمد عالم ودانا خودت

احسن و اکرم تردنیا خودت

سرور شاهان توانا خودت

هم ملک یکتن و یکتا خودت

ملک ستاننده والا خودت

جشن جلوس تو نجات وطن

سلطنتت گشته حیات وطن

درکفت ای خسرو والا تبار

فتح شده کابل و بالاحصار

میمنه تا رأس پل و تا مزار

هم هری و هم فره و قندهار

دشمن جان تو شده شرمسار

جشن جلوس تو نجات وطن

سلطنتت گشته حیات وطن

پادشها تا که عوالم بود

روز منیرو شب مظلم بود

همدم هم عاقل وعالم بود

تابه جهان نام زمسلم بود

نایب سالار تو سالم بود

جشن جلوس تو نجات وطن

سلطنتت گشته حیات وطن

بنده ات احراری پر پیچ و تاب

گشته ز بس هایله دراضطراب

ذره صفت پیش تو ای آفتاب

باد دعای سحرش مستجاب

یا نبی امى وامّ الكتاب

جشن جلوس تو نجات وطن

سلطنتت گشته حیات وطن