العاشر الملک تاج الدین ینالتگین خوارزم شاهی
ملک تاج الدین ینالتگین ( ۴ ) از خاندان ملوک خوارزمشاه بود، از بنو اعمام سلاطین خوارزمشاه بود، درعهدی که سلاطین غور نشاپور فتح کردند تاج الدین ینالتگین با پسر عم خود ملک فیروز التتمش ( ۵ ) خوارزمشاهی به هندوستان افتاد، و در وقتی که حادثۀ کفار چین ظاهر شد، این تاج الدین در خدمت ملک کریم الدین حمزه بود در ناگور سوالک . ناگاه فرصتی جست و خواجه نجیب الدین را شهید کرد، و یک پیل بود آنجا پیش کرد و بجانب اچه رفت بخدمت ناصر الدین قباچه ( ۶ ) پیوست، و چون سلطان جلال الدین خوارزمشاه بولایت سند رسید، از انجا برفت، بموافقت خدمت سلطان جلال الدین در بلاد کرمان رفت ، و در ان بلاد خوک و کوک ( ۷ ) حوالۀ او شد. چون ملوک نیمروز با هم در مکاوحت بودند، پسر پسر ناصر الدین عثمان که او را شاه گفتندی، از ملک ( ۸ ) کرمان که براق حاجب خطایی گفتندی مدد خواست. ملک تاج الدین ینالتگین را در شهور
______________________________________________________________________ (۱) کذا، راورتی : عثمان نواسه ناصرالدین. ( ۲ ) اصل بنه . ( ۳ ) کذا ، راورتی و ، : امیر علی زاهد . ( ۴ ) اصل: نیالتگین. راورتی : بنالتگین . تاریخ سیستان: ینالتگین . ( ۵ ) راورتی : التمش . ( ۶ ) اصل: قباج . راورتی : قباجه ، تاریخ معصومی: قباچه ( ۷ ) کذا در اصل و پ ، بقرار نسخ راورتی : خوک و لوک ، جوک و کوک ، جوک و لوک ، حوک و کورک ، خوک و کوک ، در تاریخ کرمان تالیف احمد علی خان کرمانی ( طبع تهران ۱۳۴۰ ش ) گوک یکی از بلوکهای کرمان است که در نزدیکیهای مز ماشیرو خبیص واقع بود ( ص ۲۹۹ ، ۳۴۰ ، ۳۴۱ ) اما خان خوخ جزء کرمان بود ( تاریخ سیستان ۲۸۱ ) که صحیح خوک متن باید خوخ باشد. ( ۸ ) اصل: از ملوک
نیمروزیان طبقه(۱۴) (۲۸۵ )
سنه اثنی و عشرین و ستمائه بطرف نیه فرستاد، چون آنجا رسید، شاه عثمان را مدد کرد، و خود بنشست، و ولایت نیه در تصرف آورد. از شهر سیستان جماعتی بخدمت او آمدند، و از وی استمداد خواستند، که ملک شهاب الدین کشته شده بود و سیستان بی خصم مانده. تا مگر شاه عثمان را بسیستان برد و بنشاند، و تاج الدین ینالتگین بسیستان آمد آن شهر را بگرفت، و بلاد نیمروز در تصرف آورد، و درین حال مک رکن الدین خایسار ( ۱ ) آمد . این داعی را که منهاج است از طرف غور برسالت بنزدیک ملک تاج الدین ینالتگین ( ۲ ) فرستاد بشهر فراه ، در داوری ( ۳ ) خدمت ( ۴ ) او دریافته شد، و با او عهد مستحکم گشت، چون بغور مراجعت کرده آمد، تاج الدین را با ملاحده خصومت افتاد و مصاف کردند و منهزم شد، پس بسیستان باز رفت ، و جماعت خوارج را که بر وی عصیان آورده بودند بشکست، و در شهور سنه ثلاث و عشرین و ستمائه کرت دیگر این داعی بخدمت او رفت، و بعد از ان تاج الدین بطرف غور آمد، و قلعۀ تولک و اسفزار ضبط کرد، و درین سال بعد از مراجعت از نیمروز این داعی را اتفاق سفر افتاد، و لشکر مغل کرت دوم در شهور سنه خمس و عشرین و ستمائه بطرف نیمروز آمد، تاج الدین ینالتگین در قلعۀ ارگ سیستان محصر شد، و مدت نوزده ماه آن قلعه را نگامداشت و جمله حشم که با او بودند در قلعه ، از غوری و تولکی و سگزی و ترک همه هلاک شدند، و او را بر یک چشم تیری آمد. نا گاه از قلعۀ افتاد و اسیر مغل گشت، و آن قلعه را بکشادند ، و خلق باقی را شهید کردند ، و تاج الدین ینالتگین را از سیستان به قلعه صفهید ( ۵ ) کوه آوردند و در پای آن قلعه شهید کردند رحمة الله علیه . حق تعالی پادشاه مسلمانان ناصر الدنیا و الدین را در تخت پادشاهی تا قیام قیامت باقی داراد. و السلام و الله اعلم.
______________________________________________________________________
(۱) راورتی ، خایسار غور . پ : خاسار . بقول یاقوت خیسار از شهر های سرحدیست بین غزنه و هرات ( معجم البلدان
( ۲ ) اصل: ینالتگین . ( ۳ ) در متن راورتی نیز چنین است و گوید که در بعضی نسخ داروی هم آمده . پ : در شهر فراط در داوری . بموجب تاریخ سیستان ( ص ۴۰۷ ) قلعه داوری در مضافات فراه بود. ( ۴ ) پ : وی . ( ۵ ) در متن راورتی کذا . در برخی از نسخ وی : سفید کوه . پ : سپیده کوه . شاید صفهید معرب سپید باشد. صفهبد . هم توان خواند . و قرار تاریخ سیستان ( ص ۴۰۶ ) قلعه سپید کوه معروفست به لاش ، و لاش . جوین تا کنون مشهور است.