الثامن آزر میدخت
بنت پرویز، بعد از خواهر بملک نشست، داد و عدل کرد ملک را بتدبیر نگاهداشت در آل کسری زن ازو خوبتر نبود اصفهبدا خراسان مردی هرمز نام از ملک عجم در عهد پرویز و شیرویه و پوران دخت ( ۱ ) ، خراسان او داشت او را پسری بود رستم نام ، و این رستم به نیابت پدر بخراسان بود. اصفهبد به ملکه آزرمیدخت ( ۴ ) پیغام کرد، که اگر مرا شوی کنی، من پیش تو خدمت کنم
______________________________________________________________________
(۱)اصل و ( پ ) : توراندخت . ( ۲ ) اصل: سفروخ . طبری : فسفروح بن ماخر شیذان . ( ۳ ) اصل: خنده. پ: حبذ، طبری ( ۲ : ۱۶۸ ) جشنسده ، حمزه در سنی ( ۱۸ ): جشنس بنده. آثار الباقیه : فیروز بن جمرا محسس بن مرکسه بن منوزا دملقب به حوسدید. ( ۴ ) اصل و پ و روایتی : آرزومندخت
اکاسره طبقه(۵) (۱۷۱)
و ملک ترا نگاهدارم. آزرمیدخت جواب داد: که ملکه چون بر تخت باشد آشکارا شوهر کردن مصلحت نباشد، صواب آنست : که اگر از منت می باید حالی بنزدیک من آیی، و مراد خود حاصل کنی ! اصفهبد برین جواب بیار امید چون شب شد بیامد بدر سرای. امیر حرس را ملکه فرمان داد که سر او را بردار، و بنزدیک من آر ! امیر حرس او را بکشت . رستم را بخراسان خبر شد، لشکر بیآورد، و آزرمیدخت را بگرفت، و به ستم با او ببود. پس هر دو چشم او را کور کرد، پس بکشت. مدت ملک او شش ماه بود، و بروایت مقدسی چهار ماه . و الله اعلم