پادشاه خاتون ( لاله خاتون )
پدر پادشاه خاتون قطب الدین محمد قراختانی نام داشت و سومین حکمران کرمان بود سلسله قراختایات در سنه ۶۱۹ ه بعد از استیلای کرمان توسط برآق حاجب تاسیس یافتا و تا سال ۷۰۳ ه دوام داشت ولی مرکز مستقل نبود پادشاهان آن تحت تاثیر و نفوذ ایلغانیان قرار داشتند (۱)
مادر پادشاه خاتون، قتلق ترکان یا ترکان خاتون اولا زن براق حاجب بود و بعد از مرگ او با پسر عمش قطب الدین محمد ازدواج نموده از او چند دختر داشت که یکی آن پادشاه خاتون بود .
پادشاه خاتون در اواسط قرن هفتم تولدیافته چندین سال لباس مردانه می پوشید و بنام سلطان حسین شاه معروف بود و فقط چند نفر از دختر بودنش واقف بودند.زیرا سلاطین مغل وایلخانیان عادت داشتند دختران زیبا را از هر گونه گوشه و کنار جمع نمود و بدربار خود بیاورند و بعد از چندی آن ها را به امرا و غلامان خویش بدهند (۲) پس از وفات قطب الدین محمد پسر صغیر او سلطان حجاج پادشاه شد ولی در حقیقت زمام حکومت بدست ترکان خاتون بود . و این زن دور اندیش برای استقامت وضع خود پادشاه خاتون را به زوجیت آباقاخان از سلسله ایلخانیان داد .
وقتیکه حجاج به سن رشد رسید بر ترکان خاتون شوریده او را مجبور ساخت برای شکایت نزد داماد خود برود . آباقاخان از مادر زن خود طرفداری نموده حجاج را محروم سلطنت و مجبور بفرار ساخت ترکان خاتون در سال ۶۸۱ والی مستقل کرمان بود . ولی چندی بعد از مرگ آباقا خان در سنه ۷۸۰ ه پسر دیگر قطب الدین محمد سیور غتمش از سلطان احمد تکودار پادشاه جدید سلسله ایلخانیان فرمان امیری کرمان را حاصل نمود و بر تخت و ترکان خاتون در اثر غم و اندوخ دنیا را بدورد گفت .
پادشاه خاتون که پس از مرگ آباقاخان به خانه پدر مراجعت نموده بود در سنه ۶۸۲ ه با شهزاده کیخاتو پسر آباقاخان ازدواج نمود ه باتفاق شوهر رهسپار روم گردید . درسنه ۳۹۰ ه بعد از مرگ سلطان ارغون که پس از احمد تکودار به ایلخانی رسیده بود کیخاتو پادشاه شد و با ایران مراجعت نمود . پادشاه خاتون از موقع
موقع استفاده کرده خواست انتقام مادر زن از سیور غتمش بکشد و بهانه دیدن وطن کرمان آمد سیور غتمش را دستگیر و حبس نمود چندی بعد سیور غتمش کمک کرد و حین زن خود از حبس رهايی یافته ولی بزودی بدست کیخاتو افتاد و بامر خواهر خود کشته شد .بعد از مرگ او در سنه ۶۹۲ ه پادشاه خاتون حکمران مستقل کرمان گردید بلقب صفوة الدین متصف گشت و چون یک زن فاضله و دانش پرور بود علما و شعراء را بسیار عزیز مداشت خودش نیز شعر میگفت و خیلی خوش خط بود .
در سنه ۶۸۴ ه کیخاتو وفات کرد . و داماد سیورغتمش جانشین او گردید به اسرار زنان و مادر خودگردو نچین حکومت کرمان را از دست پادشاه خاتون گرفته خود او را تسلیم کرد گردو نچین نمود و این زن انتقام جو را بقتل رساند.
پادشاه خاتون چندی در قریه مسکن نام مدفون بود ولی بعد از آنکه محمد شاه حاکم کرمان شد امر کرد اور از آن جا بکرمان انتقال داده در مدرسه ترکان خاتون دفن نمایند (۱)
در کتب تاریخ و تذکرع های صفوة الدین را بنا پادشاه خاتون ذکر میکنند ، اما در بعضی جاهای دیگر (۲) او را لاله خاتون نوشته اند و شاید لاله تخلص او بوده باشد اگرچه از اشعار او چیزی معلوم نمیشود اینک چند شعر او .
غزل
من آن زنم که همه کار من نکوکاریست به زیر مقنعهٔ من بسی کله داریست
درون پرده عصمت که جایگاه من است مسافران صبا را گذر به دشواریست
جمال سایه خود را دریغ میدارم ز آفتاب که آن هرزه گرد بازاریست
نه هر زنی به دو گز مقنعه هست کد بانو نه هر سری به کلامی سزای سرداریست
به هر که مقنعه ای بخشم از سرم گوید چه جای مقنعه تاج هزار دیناریست
اگر چه برهمه عالم مرا خداوندی است ولی نزد خدا پیشه ام پرستاریست
همیشه باد سر زن به زیر مقنعه ای که تار و پود وی ز عصمت و نکو کاریست
رباعی
بر لعل که دید از مشک رقم یا غالیه بر نوش کجا کرد ستم
جانا اثر خال سیه بر لب تو تاریکی و آب زندگانی است بهم
رباعی
بس غصه که از چشمه نوش تو رسید تا دست من امروز به دوش تو رسید
در گوش تو دانه های در می بینم آب چشمه مگر به گوش تو رسید
(۱) روضة الصفا میر خواند .
(۲) خطابه های کانون بانوان در سال ۱۳۱۴ ه شریک مرد منهوچهر خدایار محبی مقاله ایرج افشار در شماره ۲۰ سال دوم مجله جهان نو ، ملا محمد صدیق آخند زاده در تذکره نسوان او را بههر سه نام صفوة الدین پادشاه خاتون ولاله خاتون ذکر می کند