اقوال مشایخ طریقت در باره سماع

از کتاب: از کوچه عرفان

ابوالقاسم بغدادی گفت : « سماع بر دو گونه است ؛ مثلا گروه سماع کنند به از سخن ، غیر لحن برون آرند ، و آنها سماع نکنند مگر به تمیز و حاضر گشتن دل ، و معنی این سخن آن است که آن یک گروه مستمعان ، آن باشند که دل به ایشان باشد و سخن را تمیز دانند کردن ، بر سر تمیز سماع کنند ، از سخن و معنی بردارند چون معنی موافقت وقت ایشان ایشان آید بر آن سر دقت سماع کنند.»

گروه دیگر گوید که نغمه شنوند و از سخن خبر ندارند و آن نغمه قوت و غذای جانست . چون جان قوت خویش بیابد بر مقام خویش اشراف گیرد و مشغول آن مقام گردد ، از تدبیر روی بر گرداند ، جنبش و حرکت پدید آید . و این را تاویل است که گروهی گفته اند که حق عزوجل جانها را که بیافرید به علیین آفرید پیش از اجساد آن وقت ملائکه خداوند را همی یاد کردند ، این جانها به سماع انس گرفتنتد و مقام جانها مختلف بود... اکنون چون اینجا سماع پدید آید آن نعمت بجان رسد ، جان بدان نغمه قوت گیرد ، شوق وطن آن مقام اندر وی پدید آید مشغول طلب آن مقام خویش گردد . از نفس غافل گردد و نفس به جنبش آید آن اضطراب نفس از آن است که جان از وی اعراض کرده است تا گروهی چنین گفته اند : که تواجد که همی پدید آید در وقت سماع از آنست که جان آن نعمت شنود ، از شوق بمقام خویش آهنگ رقص کند ، نفس از بیم فراق جان به بانگ آید. *۱۱۷

سماع وارد حق است که دلها بدو بر انگیزد و بر طرب وی حریص کنند هر که انرا بحق شنود راه یابد و هر که بنفس شنود اندر زندقه افتد»*۱۱۸

بندار بن حسن (رح) میگوید« برآدمی که سماع را دوست ندارد ، نقصی در حواس اوست ، چه در هر لذتی که انسان از او بهره مند میشود اگر چه مباح باشد تکلیفی است  بجز سماع اگر از مفاسده خالی باشد عمل مباحی است که نیازمند تکلیف نیست و هر که سماع را بنیکویی بشنود و از آهنگ و آواز خوش بهره مند شود مقصدش از اینکار فساد و لهو و ترک حدود نباشد برای اونه حرام است و نه محضوری در بر دارد»*۱۱۹

از بوعلی رود باری (رح) در باره سماع پرسید؟ فرمود :«مکاشفته الاسرار الی مشاهده المحبوب عبد الله بناجی گفت : (رح) هر سماعی که دل را از شوق بریان کند ، چشم از خوف گریان کند ، آن سماع حقیقت است و آن تاثیر حق است . فاما هر سماعی که لهو یا طرب یا شهوت انگیزد یا معنی پدید آرد اندر مستمع خلاف شریعت آن یا فتنه نفس است یا فتنه دیو»*۱۲۰

شیخ ابوالحس خرقانی (رح) گفت : ابوسعید ! سماع کسی را معلوم و مسلم بود که از زبر عرش گشاده بیند و از زیر تا تحت الثری . پس اصحاب را گفت : اگر از شما پرسند رقص چرا میکنید ؟ بگوئید به موافقت آن کسان خاسته این که ایشان چنین باشند و این کمتریت پایه است در ایت باب» *۱۲۱

ابوالقاسم قشیری در رساله قشیریه " در صفحه ۱۵۴ و علی هجویری د " رکشف المنحجوب" ، ص ۵۲۸ و ابونصر سراج در" اللمع فی التصوف " صفحه ۲۷۳ چنین آورده اند که سُبُل ابو علی الرود باری عن الماع یوما فقال لیشا تخلصنا منه راسا براس . شود  بنده تقصیر خود بیند و چون تقصیر خود دید کاشکی رهیدی. ابو علی رودی باری گفت : ما در کار سماع بجایی رسیده ایم که چون دم شمشیر است ، اگر منحرف شویم در آتش فرو خواهیم افتاد. » *۱۲۲

شیخ جنید (رح) میگوید :«سماع محتاج به سه چیز است (یعنی از سه چیز ماثیر میشود) مکان ، اخوان ،زمان » *۱۲۳

 شیخ ابوبکر کتابی میگوید (رح) " سماع العلوام علی متابعت الطبع و السماع المرید ینرغبته درهته ، سماع الاولیاء رویته ُ الالاءوِ نعماِ و سماع العارفین علی المشاهده و السماع احل حقیقته علی الکشف و العیان و لکل واحد من هوا مصدود مقام " هر چیز را قوتی است روح سماع است » *۱۲۴

وقتی ممشاد دینوری (رح) متوفی ۲۹۹ هجری ف از جایی بگذشت ظایفۀ مبتدیان در سماع بودند چون اورا دیدند سماع را ترک کردند گفت همچنان بر سر حال نبود روید که اگر جمله ملاهی در گوش من جمع گردد ، هیج ذره قصد مرا مشغول نگرداند و درد مرا شفا ندهد»*۱۲۵

صاحب قوت القلوب از قول جنید آورده است که بخشایش الهی در سه مورد بر صوفیان نازل میشود ؛ نخست هنگام طعام چه آن نمیخورند مگر در شدت گرسنگی ؛ و دیگر  وقت گفت و گو چه سخن انان در احوال پیامبران و مقامات صدیقان است و سه  دیگر هنگام سماع چه انان در غلبه وجد و سماع  و خدای را در نظر دارند.*)۱۲۶

ابو عبدالله رود باری (رح متوفی ۳۶۹ هجری در باره سماع و اهل ان مکان و جزئیاتش می نویسد سر سماع سه چیز است رسایی الفاظ لطف معانی و استواری و رسم و راه آن و سر نغمه سه چیز است خوش خویی و ادا کردن حق لحن و درستی ضرب و مقامش.

سر آنکه سماع راستین دارد سه است : علم صدا و انجام دادن آن چه بعهده اوست و گرد آوردن و یکی کردن همه اندیشه و غمها. و جای که در ان سماع کنند باید سه خصلت در آن جمع باشد: بوی خوش ، روشنایی بسیار و قاری که بر مجلس سایه افگنده باشد دیدن اضداد دیدن کسی بزرگش دارند و دیدن کسی که سماع را به لهو در آمیزد و از سه گروه شنیدن رواست: صوفیه ، فقرا ، و دوسداران آنها.

و سماع کردن باید از سه سرمعنی باشد ، : محبت و جد و خوف . علامت طرب سه چیز است : رقص کف زدن و شادمانی . و علامت خوف سه چیز است : گریستن بر چهرۀ خود زدن و آه کشیدن . ووجد نیز سه علامت دارد: بی خویشی و سر مستی و بی قراری و فریاد. در باره سماع صوفیان سخن بسیار گفته اند نقل آنهمه گفتار ها در اینجا میسر نیست ، جهت مزید اطلاع خوانندگان عزیز میتواند به این کتابهای مراجعه نمایند. 

۱-قوت القلوب ، ۱ ص ۵۸ تا ۸۳ 

۲- شرح تعرف ج ۴ ص ۲۰۲ تا ۲۱۵

۳ اللمع  ص ۱۷۶ به بعد 

۴-کشف المحبوب ص ۵۰۸ تا ۵۴۶

۵-رساله قشیریه ص ۱۵۲ به بعد و ترجمه رساله قشیریه  ص ۵۹۱ تا ۶۲۲

۶-کتاب توضیح   ص ۷ تا ۸۴ – صوفی نامه ، ص ۵۰ تا۱۵۶

۷-مفتاح النجاه ، ص ۱۶۲ تا ۱۶۶ و از ، ص ۲۷۲ به بعد

۸- شرح منازل السایرین ، ص ۴۴ تا ۴۶ – اسرار توحید ص ۹، ۴۸۳ ، ۲۲۰ ، ۲۵۲ ، تا ۲۶۱ 

۹-کیمیای سعادت ، ص ۳۶۹ تا ۳۸۸

۱۰- احیا العلوم الدین ، ج ۲ ص ۲۱۵ تا ۲۵۲۱۱

۱۱-عوارف المعارف ،۱۷۳ تا ۲۰۵

۱۲-فتوحات مکیه ، ج ۲ ص۳۶۶

۱۳-مصباح الهدایه ص ۱۷۹ تا ۲۰۲

۱۴- مرصاد الباد چاپ اول ص ۲۰۶ به بعد 

۱۵- تلبیس ابلیس ، ص ۲۲۲ تا ۲۶۴

۱۶-و التصوف ذکی مبارک ، ج ، ص، ۲۶۲ تا ۳۱۲

۱۷- سماع در تصوف ، تالیف داکتر اسمعیل حاکمی استاد دانشگاه تهران تمام کتاب 

۱۸ مثنوی مولیو معنوی در شش دفتر