کاربرد فعل جمع یا مفرد
نوشته اند که برای آدمان درحال یکی بودن فعل مفرد نوشته می شود ودرصورت چند تا بودن فعل جمع باید بیاید ، مانند احمد آمد واحمد و محمود آمدند . وبرای دیگر جانداران و بیجانها تنها فعل مفرد باید به کار برود ، مانند پرندگان خاموش شد . پشکها گریخت. دراین وادیها دریاها آرام است . درکنار این حکمها می نویسند به استثنای آن که چیزی به انسان تشبیه شده باشد ، مانند : ستارگان چشمک می زدند . درختان ضجه می کشیدند. مگراین قید وقاعده بارها شکسته است . شاعری میسراید:
شبها گریختند وتو چون بادهای سرد
همــراه با سیـاهی شبهــا گـــریختی
سعدی هم بلبلان بمردند گفته است ، نه بمرد :
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه بلبلان بمــردند ونماند جز غرابی
هاتف هم مرغان مردند می گوید ، نه مرد :
مرغان حرم زرشک مردند
چون بال فشاند بسمل مــا
بیدل هم شرری چند دندا ن به دل سنگ فشردند می گوید ، نه فشرد :
آه از شرری چند کـــز افسون تعلق
دندان به دل سنگ فشردند ونمردند
درسفر نامة ناصرخسرو نیز نوشته اند که :
«وهفتم روز بود که شتران آب نخورده بودند . » ( رویة ۹۲ ، تصحیح م . غنی زاده ) وهمچنان دربارة کشتیها نیز فعل جمع بکار برده شده است :
« و ازآن جزایر کشتیها می آیند و روغن و کشگ می آورند . (رویة ۹۴) و به گونة مثال سعدی هم با چشمان درکنار فعلهای مفرد فعل جمع نیز بکار برده است :
دوستی با تو حرامست که چشمان کشت
خون عشاق بریزند وحلالش دارند ، نمی گوید خون عشاق بریزد وحلالش دارد.
قاضی کفت: بدان وقت که از بخارا لشکرهای ایلک باسباشی تگین بیامد ومردمان بلخ با ایشان جنگ کردند . .. » ( تاریخ بیهقی ، رویة ۸۳۳) لشکر اسم جمع است و لشکرها جمع آن ، مگر فعل مفرد بکار رفته است . بدینگونه خلاف آنچه در کتب دستور زبان نوشته اند مسالة کاربرد فعل جمع و مفرد دررابطه با آدمان ،جانوران اشیا ومفاهیم همیش شکسته و کمتر بر معیارهایی پابندی نما بوده است .
برای رهایی زبان از تصمیم های پراگنده و گوناگون هرنویسنده وتکیة ناکام بر نورمهای شکستنی و نا استوار، برآن شدم تا پیشنهاد کنم که با هر جمعی ، انسان ، جانوران و چیزها ومفاهیم فعل جمع آورده شود و با هر مفردی فعل مفرد بیاید . یعنی بنویسیم : خردهای همنوا کارهای بزرگی می توانند انجام دهند. پشکها روزها می خوابند . عقاب تنها شکارمی کند و کرگسها گروهی برلاشه ها هجوم می برند.
دانشمندان از سالها درجستجوی راه معالجة بیماری سرطان استند . این اصل آنهمه قاعده شکنیها را ازبین می برد .