32

جروم

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل تعلیقات ، بخش ترجمۀ مؤلف
01 January 1280

بدانکه اصطلاح گرمسیروسرد سیرازمدتهای بسیارقدیم درافغانستان معمول بود، گرم سیر تاکنون هم دراراضی جنوبی این مملکت که ازجنوب غرب قندهار وریگستان آنجا آغازو تاسیستان وچخانسورمیرسد،اطلاق میگردد؛عربها كلمه گرم را باصول تعریف (جرم) وسرد را ( صرد) کردند، طوریکه اصطخری گوید: از روی نباتاتی که درین مناطق میروید، به هر دوگرم تقسیم نمودند، وجروم را تا اراضی کرمان اطلاق وفقط حصه شمالی آنراصروه گفتند،(۳) که باصطلاح زبان عرب جمع جرم جروم واز صرد صرود می آید،واین کلمات دراوایل ورود عربها بسرزمین کرمان و سیستان و گرم سیر دربین آنها مستعمل گردید، بلاذری درذیل فتوحات سند مي نويسان:که عباد بن زیاد ازسجستان به هندمند (هلمند) و کش وقندهار گذشت و ابن مفرع گوید:

 کم بالجروم وارض الهند من قدم ومن سراینك قتلى لاهم قبروا (۴)

درینجا مقصد ازجروم همین گرم سيرموجوده جنوبی غربی قندهاراست،که اکنون هم ازجنوب بست وگرشك ومجرای هلمند گرفته تا حدود جنوبی افغانستان وچخانسورسیستان درحکومتی گرم سیرشامل است.

ازتاریخ بیهقی چنین پیدا می آید، که کلمه گرم مديرمثليکه اکنون متداول است درعصرغزنويان هم مصطلح بود، واصطلاح جروم مخصوص جغرافيا نويسان عرب وکسانی که ازآنها اقتضا می کردند، بوده است. مثلا درجائی از زبان امیرمسعود می نگارد،که ابوبکردبیربسلات رفت سوی گرمسیر، تا ازراه کرمان سوی عراق ومكه رود (۵)

(۱) آداب اللغة العربيه ص ۱۰۴ ج ۲ (۲) الفهرست ص ۷۱ (۳)جغرافیای تاریخی ایران ص ۱۱۴ و پارسی پیش ازمغل درهند،ص ۱۹(۴) فتوح البلدان ص ۴۴۰ (۵) بیهقی ص ۷۲ -



(۳۱۶)                                                        در طعام                                                          تعلیقات

ابوریحان البیرونی که اغلب آثارخود را بزبان تازی نوشته این مصطلحات معربه بدرا گرفته و نگاشته است،مثلا درباب نهم مقالت پنجم قانون مسعودی درشرح صفت معموره« ماذکرناه من الجبال الصرده» می نویسد(۱) که مقصد هم کوههای سرد سیراست.منهاج سراج هم اصطلاح جروم راعینأ براراضی موجوده گرمسیرجنوبی غوراطلاق داده ،و دررديف تکنا بادوزال آنرا شامل فتوحات غیاث الدین محمد سام میداند،که تکنا با دوبلاد جروم را بمعزالدين داده بود.

خلاصه: جروم جمع جرم معرب گرم است، که مقابل آن صرد جمع صرد معرب سرد بوده، واصطلاح جروم دريك شعر قدیم زبان پشتو درکتاب « پټه خزانه» (خزانه پنهان) بنام امیرکروړجهان پهلوان سوری که درحدود (۱۳۹ھ) میزیست، نیزآمده،وازآن پیدا می آید،که ازاوایل ورود عرب این اصطلاح معربه معمول بوده است(۲)