پتوفی
از کتاب: دیوان علامه اقبال لاهوری
، قطعه
نفسی درین گلستان زعروس گل سرودی
بدلی غمی فزودی ز دلی غمی ربودی
تو بخون خویش بستی کف لاله را نگاری
تو بآه صبحگاهی دل غنچه را گشودی
بنوای خود گم استی سخن تو مرقد تو
به زمین نه بازرفتی که تو از زمین نه بودی