مذاهب و فرق
اوضاع دینی افغانستان را در حین ورود اسلام به تفصیل در فصل اول این کتاب نگاشته ایم و از معابد بسیار مهمی که اندرین اوقات در نقاط مختلف کشور وجود داشت همدرانجا صحبت کرده ایم .
از شرحیکه زائران چینی مانند شی، فاهیان وهیون تسنگ و غیره داده اند، در افغانستان شرقی یعنی در گندهار او کابل تا غزنه و قندهار، دین عموم مردم کیش بودا بودکه سوابق طولانی قبل الاسلامی درین کشور دارد، و شاهنشاهان نیرومند و بزرگی مانند اشوکای هندی و کانیشکای کوشانی انرا در آسیای میانه و برعظیم هند پراکنده بودند.
دین بوداد و مذهب (سیک) عمده داشت: یکی مهایانه دوم هینه یانه (هینه یانه) که بعدا هر یکی از ین دو مذهب اساسی به فرق فرعی تقسیم یافته بود، مانند سته ویره (سته ویره) و سمه تیه (سمه تیه) و سرو استهی وادین و غیره چون یک مرکزمختار و مقتدر بودایی وجود نداشت ، بنابرین از پیدایش شعب و فرق ودیگر فرعی هم جلوگیری شده نمی توانست و روحانیون که کمتر با مبادی بودا بندی داشتند، به نهایت فساد و ریا کاری مبتلا بودند.
علاوه بر فساد داخلی یک رقیب دیگری هم در تخریب و تزلزل بنیان بودائیت کار میکرد که آن دین برهمنی جدید باشد و دو نفراز پیشوایان معروف آن کوماریله دته و شنکر آچاریه که در قرن سوم هجری (قرن نهم میلادی) میزیستند، درد شمنی بودائیت باهم عهد نموده و بدین مطلب تمام هند را گردش کردند و بادانش وسیع خوددر ویداو فلسفه اوپانیشد روحانیون فاشده بودایی را در هر جا در مناظر و مباحثه و مغلوب ساختند، که فرقه بندی داخلی بودائیان نیز درین مغلوبی اثر داشت .
بهر صورت اثر فکار بودایی در جامعۀ آنوقت باوجود رقابت برهمنی عمیق بود و عقیده اهمسا( عدم اذیت به حیوان) و بت پرستی و زیارت و مقامات مقدس و عقیده ایکه زندگانی اساسا شر است و باید از ان نجات یافت، همه چیزهاییست که از کیش بودایی در افکار آن وقت نفوذ کرده است. ۱
بودائیان یک میراث عظیم هنری را که عبارت از آثار منقوش و بتان و مجسمه ها و ابنیه باشد گذاشته اند، که تنها آثار باقیۀ آن در بامیان مورد تعجب و دلچسپی تمام بشر گردیده است.
شی،فاهیان و هیون تسنگ معابد فراوان پیروان مذهب کبیر ومذهب صغیر بودایی را در افغانستان شمالی و شرقی نشان داده اند و از ان بر می آید که در نصف اول قرن نخستین اسلامی این دو مذهب بودایی ۲ در افغانستان موجود بود.
(برای تفصیل مزید آغاز فصل اول رجوع کنید.)
۱دکتورایشوری پرشاد در تاریخ هند(انگلیسی) ۱۲۰ طبع اله آباد۱۹۳۳م
۲در سنکریت نام این دو طریقه مهایانه هینه یانه بود. جز دوم این کلمات یان در سنسکریت معنی عراده و یک وسیله انتقال را داشت مانند گادی و اسپ و نامه و غیره (فرهنگ هندی دنکن فورب طبع لندن۱۸۶۶م صفحه۷۹۷) جز اول کلمه اول مها=ما بمعنی بزرگست که در پشتو و دری هم بود مانند ماچین مابن که معنی آن چین بزرگ و جنگل بزرگ باشد . اما جزو دوم هر دو کلمه یاله است که در پشتو نزدیک بهمین معنی و شکل ( یون=یانه) زنده و مستعمل است و معنی کنونی آن رفتار و تگ و مسلک و مذهب باشد . اما هینه در نام دوم در سنسکریت (هین) معنی ناقص و کوچک و سبک و تهی و پوسیده را داشت (فرهنگ مذکور۷۹۶)
سمویل بیل مترجم سییوکی(خاطرات بودایی دنیایی غربی) یا نه را بمعنی عراده ترجمه کرده و نویندگان ما بعد زبان فارسی هم عراده کبیر و صغیر نوشته اند. ولی من بجای آن مذهب را که در ادبیات ما مستعمل و به مفهوم اصلی یانه (=ذهاب عربی و رفتاری دری) نزدیکتر است نوشته ام . زیرا در پشتو عین کلمه بعین معنی موجود و مفهوم است، وهم کلمه عراده در مفاهیم دینی در ادبیات ما ابدا بدر نرفته است.