پیکر ده متری دره ککرک

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

تصویر رنگه دیواری معبدان

پادشاه شکاری یا شیربامیان

هروقت که نام بامیان بزبان می آید و یا شرحی در اطراف آن دره شهیر نوشته شده اول ترازهمه از پیکرهای عظیم 53 متری و 35 متری بحث میشود و بسیار به ندرت از پیکرده متری دره ککرک و تصاویررنگه بودائی یکی از معابد آن سخن بمیان می آید؛حتی دراکثر موارد نامی هم از دره ککرک و آثارشگفت آنگیز تاریخ و هنری آن برده نمیشود.حال آنکه این دره و هیکل ده متری آن و مخصوصأ تصاویررنگه بودائی که ازآنجا کشف شده صفحه درخشانی است که براهمیت مقام تاریخی بامیان می افزاید.

دره کرک به فاصله سه کیلومتری جنوب شرق مجسمه های بزرگ و معروف بامیان افتاده فاصله دره از هوتل دوکیلومترو ازخرابه های شهرغلغله کمتراز یک کیلومتر است و از فراز خرابه های ارگ غلغله تمام دره و طاق و مجسمه ده متری همه معلوم میشود .دره ککرک از اغاز تا آنجام که به دامنه های پربرف کوه بابا منتهی میشود درحدود 15 کیلومتر طول دارد و سرک در امتداد دره تا(دوکانی)که در حصحص علیای آن افتاده بطول ده کیلومتر پیش رفته است.

تا جائی که مطالعات باستان شناسی و بقایای آثار نشان میدهد دره های بامیان هرکدام معابد و پیکرهای خورد و کلان و تصاویر رنگه داشته به فاصله یک متری دهن دره درجدار شرقی کوه طاقی رخ بطرف غرب کنده شده که تحت رواق آن مجسمه با اندازه ده متر ایستاده است، این مجسمه برخلاف پیکرهای عظیم 53 متری و 35 متری که روی های انبار قصدا تراشیده شده اند. 

از خرابکاری های قصدی صدمه ندیده ولی باد وباران درمرورزمانه قسمت های ازچهره و بدن آنراسائیده.این مجسمه طبعأ مرکز یک سلسله معابد دره بوده ودرسال 1930 م در مجاورت قریب آن یکی از ین معابد کشف شد و تصاویررنگه آن به به موزه کابل آورده شد واین کولکسون در قطار تصویر دوباری بودائی آسیا اهمیت بسزایی دارد و بعد از آثار (اجانتا)درحساب مهمترین کولکسیون تصاویر رنگه بودائی محسوب میگردد.

تصویر رنگه معبد ککرک مدت چندین قرن ازنظرها پوشیده بود؛ زیرا خود بودائیان دره درموقعی که مواجه به خطرکدام جنگی شده اند؛ روی تصاویر معبد خودلایه گلی مالیده وبه امید مراجعت ناپدید شدند و بعد مرورزمانه و باد وباران مدخل دره وراه صعود آنجا را ویران کرد و تصاویر رنگه تحت قشرنازک لایه گل تا سال 1930 باقی ماند.

درمیان تصاویر رنگه دیواری معبد ککرک یک تصویر ازنظرتاریخ افغانستان کمال اهمیت دارد و آن تصویر پادشاهی است که باداشتن تیرو کمان و سگ شکاری وی را (پادشاشکاری)لقب داده اند و بلاشبهه یکی از اجداد همان سلاله پادشاهان محلی آن دره است که اصطخری درنیمه اول قرن چهارم هجری (اوایل قرن دهم مسیحی)ایشان را به لقب(شیر های بامیان)یاد کرده است.شیرهای بامیان مانند شارهای غرجستان لقبی بود ازالقاب از القاب محلی که دومان شاهی محلی آن دره شهیر،بدان معروف بود.همه میدانیم که دربامیان سلاله ئی از امرای محلی سلطنت میکرد.زیرا چینی(هیوآن تسنگ) درنیمه اول قرن 7 مسیحی یک نفر ایشان را در بامیان دیده و باوی مصاحبه کرده و مهمان وی بوده ودرقصر سلطنتی وی رهایش کرده است زایرمذکور پادشاه نامرده را از طبقه(کشاتریه)خوآنده وبدین صفت میتوان اورا از جمله نجبای نظامی محلی خواند.ازین قبیل امرای محلی درطی قرن 7 مسیحی در نقاط مختلف مهمان چنوبی مخصوصأ در نقاطی مثل بامیان ،جاغوری ،غزنه ،ارزگان،کاپیسی،لغمان،گردیز،وجیرستان وغیره وجود داشت.وبعد از اقراض دولت کوشانی و یفتلی احفاد والا دودمانهای مذکوربهم مخلوط و ممزوج شده و بهر گوشه و کنار امارت های محلی قایم کردند.این دودمانهای محلی را علی العموم درتاریخ مهمان قدیم به صفت(کوشانویفتلی)می شناسیم و مسکوکات و هیکل ها و کتیبه ها درنقاط مختلف کشورنام و نشان و هست و بود آنها را تائید میکند و تصویرپادشاه شکاری دره ککرک بامیان یک مثال برجسته ایست که شاه مذکوررا دردره بامیان از نظرمعتقدات بودائی آن وقت در داخل معبدی مشغول صحبت با بودا در حالی نشان میدهد که ازشکار و کشتن حیوآنات دست میکشد و توبه میکند.

 این پادشاه تاجی برسردارد که مرکب از سه هلال و سه کره است روی تختی مزین با قالی ها تکیه زده و دراثر احتراز از کشتن و آزارحیوات و پرندگان طبق معتقدات آن وقت به مقام مقدس واصل شده است.

شیربامیان که تصویر او از دره ککرک بامیان بدست آمده یکی از امرای محلی از دره های مهمان مرکزی را به ما معرفی میکند 85 سال بعد از هیوآن_تسنگ زایر دیگری که اصلأ از شبهه جزیره کوریا بود بنام (هوی تچاوو)ازبامیان میگذرد و مشارالیه بنوبه خود از شاه محلی دره و مراتب اقتدار او ذکرمیکند و ازروی بیابان او معلوم میشود که شاه مذکور تحت تاثیر سلطنت دیگر نبوده پیاده نظام و رساله مقتدر وقوی داشت شهادت زایر کوریائی راجع به یکی از امرای محلی بامیان اخرین شهادت منابع پیش از اسلام است مربوط به بامیان و امرای محلی دره مذکور واز روی آن معلوم میشود که در جریان قرن 7 مسیحی حتی در آغاز قرن 8 میلادی امرای محلی بامیان که ماخذ اسلامی به صفت(شیرهای بامیان)یاد کرده آند شاهان مقتدرو نیرومندی بودند و با داشتن جنبه محلی  نیروئی دراختیار خود داشتند ولی دراثرپیروی از معتقدات بودائی از جنگ وقتل و خونریزی ابا میورزیدند.

26/2/37