آریاسیه یا اسواران شوالیه های افغانستان

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

هیچ کس نیست که با مطالعه تاریخ قرون و سطی اروپا و یاد آوری ازجنگ های صلیبی نامی از شوالیه ها یا طبقه نجبای اروبا نشنیده باشد. ایشان ازخود قلعه های جنگی داشته ودر ماحول آن اراضی زراعتی وسیع و ملکیت زیادی داشتند که دهاقین را نه به حیث دهقان بلکه بحیث گروه جنگجو وحتی غلام و برده استعمال می کردند.

  در افغانستان چه در دوره های باستان و چه درقرون وسطی مقدم به ظهور اسلام و بعد از آن طبقه شوالیه داشتیم که محاسن شوالیه های قرون وسطی اروپائی درآنها جمع بود ولی عیب های آنها علی العموم درآنها دیده نمی شد به مفهوم دیگر شوالیه های ما طبقه ئی از نجینا و سلحشوران قوم بودند که اصلأ در آغاز طبقه بندی های اجتماعی که از آن هزاران سال میگذرد از آنها به صفت آزاد گان میتوان یاد کرد و ظهور آن طبقه بیشتر با تربیه اسپ و گله داری اسپ و سواری و سوار کاری منوط و مربوط بود.

    همه میدانیم که مفهوم لغوی کلمهّ (آریا)نحیب و آزاده بودبه نحوی که کتلهّ آریائی درمهد نشوونمای خویش مخصوصأ درحوزه آمو دریا درفرغان درموقعی که از دامنه های پامیرتا منتها الیه غربی صفحات وسیع باخترزندگنی داشتند؛ برای حفظ مفهوم نجات و آزادگی خویش درصفحات شمال هندوکش درحوزه آمو دریا با اسپ و گله داری اسپ خیلی مانوس بودند و اسپ های اصیل حوزه آمو دریا و فرغانه ئی و باختری که هنوزهم شهرت دارد؛ با کتله آریا طوری منسوب و پیوست است که یکی را از دیگری نمیتوان جدا کرد و به نحوی که مختصرأ مطالعه می کنیم یکی از علامت نجابت و تفکیک کتله آریا ا دیگران همین اسپان داری بود.

دراجتماعات قدیم آریائی کلمه ترکیبی داریم بشکل( آریاسپه ) که از دو کلمه (آریا) و (اسپ) ترکیب شده. معنی لغوی این کلمه (آریائی اسپ دار)است که بصورت اصطلاحی آنرا (آریاسوار ) یا سوارکارآریایی میتوان ترجمه نمود و مفهوم بالکل مجرد آن ( سوارکار ) است که دردوره های بعد تر درادب پهلوی بشکل کلمه ( اسواران ) تبارز کرده و درتاریخ و ابیات ما مفهوم مشخص داشت که عبارت از طبقه نجبای سوارکار بود که بلاتر از دهقانان قرار میگرفت. دهقنان درجامعه اروپائی زیردست و غلام و برده و طبقه شوالیه ها بود؛ حال آنکه درجامعه قدیم و قرن وسطی افغانستان آنهم طبقه نجیب محسوب میشد؛ تنها درمدارج اجتماعی بعد از طبقه اسواران قرارمیگرفت. اسواران بیشتر با داشتن گله های اسپ سلحشور و مبارز بودند و دهقان ها و با مشغولیت درکشت و کاراراضی، طبقه فرهنگې جامعه را تشکیل میدادند و آثار فرهنگی و خاطره های ادبی و تاریخی در این خانواده ها بیشتر محفوظ بود و وارث چونکه به آن میراث های فرهنگی عمومأ ایشان محسوب میشدند؛ سوابق طبق نجبای اسواران درافغانستان طولانی وممتد ومراحل ظهور و نشو ونمای اجتماعی ایشان را لابه لای سرود های ( ویدی) و متن  اوستا در باخترزمین بزرگ در آمده و گله دارای اسپ طوری عامل تشخیص برخی از خاندان ها گردید که از میان ایشان دودمان های سلطنتی و وزرا و پهلوانان نامی ظهورکرد؛چنانچه دودمان سلطنتی اسیه های بلخی شهرت زیاد دارند و نام های افراد آن به شکل اوستائی آروت اسپه کشتاسپه و غیره مشهور است و نام های برخی از وزرا و رجال دراین قطار آمده میتواند؛مانند ارجت اسپه و کرساپه وغیره که به شکل لهراسپ و گشتاسپ .گرشاسپ و جاماسپ و غیره به آنها بیشتر مانوس هستیم .


 اندر این قبیل نجبای سوارکار را در اصطلاح عربی (ابوارس و (ابوالسوار) بخوبی یافته میتوانیم . و در(سپور)پښتو خاطره ئی از آن باقی است .


بنا به علیه به اساس این مختصر میتوان گفت که تاریخچه شوالیه ها در افغانستان سوابق مستد وطولانی دارد که با تحول اجتماعی آریاها و تربیه و گله داری اسپ در حوزه سردریا و آمو دریا. شروع شده و مفهوم نجابت و سلحشوری آریایی با کلمهّ اسپ یکجا درجامعه باختری تبارزنموده ونشوونما کرده است؛ حوزه آمودریا وسیس سرزمین باختر وزابلستان با داشتن اسپ های اصیل که شهرت آن در زمان های باستان در شرق و غرب پراکنده شده بود؛ مهد حرکت و جنبیش اسواران آریایی است که نقش آنها درجامعه افغانستان چه در روزگاران قدیم و چه درقرون وسطی مشخص و معلوم می باشد و تاریخچه ظهور و کارنامه های آنها نیست به شوالیه های اروپا قدامت زیاد دارد 

.۳۸/۱۱/۸