ریشی ها و پرورش روحیات قومی
"ریشی" های دانا و فرزانه ما با رویۀ میمون و پسندیده ئی که مخصوص خودشان بود، چندین هزار سال پیش از خود، از خاک خود، از رهایشگاه و سرزمین مسکونۀ خود، از صافی خون از نجابت نژاد، از توانائی قوم، از کانون خانواده، از عشیره و قبیله از عظمت پادشاهان خود با کلمات ساده و بی آلایش در زیبا ترین قالب سخن یعنی "شعر" و "سرود" بیاناتی داده اند.
این سرودها باز در اثر یکی از عادات نیک "آریا" که آن هم مخصوص كتلۀ "آریائی" باختری است به طرز مخصوصی محافظه شده و بما رسیده که بذات خود یکی از غرائب دنیا است.
فراعنه مصر با الفبای تصویری و هیروغلیف قصه های خود را در ستون های سنگی میکندند و یا روی ورق های پاپیروس مینوشتند کلدانی ها، آشوری ها، و بابلی ها در احجار کوه و لوایح سنگی و پارچه های گل پخته حکایات خود را نقل میدادند. "آریا های باختر" از ین کارها یکی را هم نکردند. نه در سنگ نوشتند، نه روی ورقه پوست درخت ولی به مراتب بیشتر موفق شدند که تمام جزئیات زندگانی مادی و معنوی خود را در لباس چندین هزار سرود زیبا و قشنگ و خوش آیند بما نقل دهند.
این سرودها در طی چندین هزار سال از زبانی برخاست و در دلی نشست و "دل" به "دل" آنرا نقل داد راز تاثیر این سرود چه از جنبه ادب و چه از نقطه نظر حقایق هم همین است که هر فرد آن میلیونها مرتبه تکرار شده و در مرور ازمنه طولانی با حرارت دل فرزندان آریائی پخته گردیده تا اینکه بالاخره در اوائل قرن 18 روی صفحه کاغذ برآمد.
گویندگان این سرود یا "ریشی" های فرزانه که نه تنها شاعر بلکه همه معرفت زمان به ایشان منحصر بود با نظر دقیق و سنجیده تمام مسایل حیاتی خویش و سرزمین مسکونه خود را مطالعه کرده و ضمنناً یکی از مسایل مهمی که همیشه مطمح نظر ایشان بود و روی همرفته از خلال تمام سرودها انعکاس یافته است: "تلقین روحیات آریائی" است.
سرودها را مطالعه کنید و خواهید دید که مسایلی از قبیل صافی خون، پاکی عرق، حرمت کانون خانواده عروسی به وقت نیروی قوم تناسب اندام، زیبائی، چهره، صحت بدن، نشاط روح، قوۀ جسمانی،پاکی،زیبائی مقبولی، دلاوری، جنگجوئی وغیره و غیره چقدر و به چه پیرایه های قشنگ و لطیف ذکر شده است.
سرودهائی خواهید یافت که در آن ریشی ها از خاک مسکونهٔ خود، از محاسن و زیبائیهای طبیعی ،آن از کوه های ،بلند از رودخانه های خروشان، از تابش برقک، از غرش رعد در کوهساران از گیاه های مفید و گل های خود روی کوهی با الفاظی صحبت میکنند که تا امروز ادبیات بشر نظیر آنرا بمیان نیاورده
است.
سرودهائی را خواهید دید که در آن شعرای مقتدر این سرزمین از تشکیلات حیات اجتماعی و مراتب آن سخن میرانند و دیده میشود که چطور "کانون مقدس خانوادگی" و زندگانی نیمه مالداری و نیمه دهقانی ترقی کرده به تدریج مراتب ده نشینی و قریه نشینی و شهر نشینی سپری میشود و اقتدار و قوه اداره از رئیس خانواده که پدر است، به رئیس قبیله و رئیس قریه و رئیس شهر مستحکم و بالاخره به پادشاه میرسد و چطور در اثر احتیاج و انتخاب قوم، پادشاهان بزرگ ما اساس سلطنت آریائی و بنای حکمفرمائی و دادرسی را میگذارند.
سرودها اگر یک قسمتش تلقینات مذهبی است قسمت دیگرش مجموعه قوانین زندگانی فردی و اجتماعی بشمار میرود و آئینه درخشانی است که آریائی نسل بعد نسل همیشه خود را بدان ،دیده محاسن و مزایای نژاد و خون و خاک خود را از دست ندهد و آنچه که اختصاصات روحی آریائی را تشکیل میدهد، تنمیه شده برود.
"ریشی ها" یا دانایان قدیم آریائی کوشش داشتند فرد جسماً توانا، قوی، نیرومند، زیبا، با صحت و روحاً با فرحت مسرور و پر نشاط بار آید و با داشتن این همه مزیات ظاهری و باطنی از روی معنی یک "فرد آریائی" بمیان آید. به عرق خود، به نسل ،خود به خون خود به استعداد خاک ،خود به توانائی نژاد خود، به نیروی پدران خود و به عظمت پادشاهان خود عقیده داشته باشد.
برای "دانایان ویدی" صفحات "بخدی" و دره های خوش آب و هوای دو طرفه هندوکش که "مهد تولدی" و پرورشگاه عنعنات ایشان بشمار میرود، "سنگری" بود که از آنجا با سه نقطه دیگر "توریاها" در شمال"سامی ها" در غرب و "دراویدی ها" در شرق مقابله میکردند و خود ملتفت شده میتوانید که برای کامیابی در چنین مبارزه حیاتی اول تر از همه چقدر روحیات بلند بکار بود. این موضوع تنها منحصر به دوره "ویدی" تاریخ کشور ما نیست، با تفصیلی که در یک مقاله جداگانه داده ام و در سالنامه 1320 نشر شده است، کاردانان ویدی یعنی زنده نگهداشتن روحیات قومی در مملکت ما چندین مرتبه تکرار شده که سه تای آن خیلی مهم است. "عصر ویدی"، "دوره اوستائی" و "قرن چهارم هجرى".
بزبان دیگر شعرای قرن چهارم هجری با نگارش شاهنامه ها کار دیگر نکردند جز اینکه عادت پارینه را تازه کرده و ندای چندین هزار سال پیش همکاران خود را بزبان و مقتضیات زمان خود سنجیده و به نسل معاصر خود برسانند.
ریشی ها برای عملی ساختن چنین مرام بزرگ در ضمن یک سلسله ملاحظات و سنجش های دیگر به این فکر بودند که قبایل شان هر قدر متعدد بوده و نام های مختلفی داشته باشند بیک نام واحد یاد شده و در نتیجه خاک مسکونه آنها هم دارای نام و نشان معین گردد زیرا بزرگترین وسیلهٔ تمیز خود از بیگانه داشتن نام است.