تفکر سیاسی در اسلام
حاکمیت خدا و دولت اسلامی یا خلافت - در قلمرو اسلام برابری تمام نژاد ها رنگ و زبان بدون تبعیض و برتری یک طبقه ای بر طبقه دیگر (حتی کسانیکه در دین نگرویده اند اما تحت سیادت قوانین دولت اسلامی زندگی دارند از این امر مستثنی نیستند یا کسانیکه با پرداختن عوارض بایگانی خود در سیره حکومت اسلامی با داشتن مناسک مذهبی خود شان زندگی میکند ازین امر مستنثا بوده نمیتواند مانند یهودیان مسیحیان هندوها و پیروان سایر ادیان که قران کریم حدود شان را با در نظر داشت عدم بر تری و تفوق طلبی تعین کرده است - همۀ افراد از شخص خلیفه تا پائین ترین رده های اجتماعی همه تابع کتاب سنت و سیره پیغامبر اسلام و قبول قوانین عالیه اسلام توسط مسلمین تقوی در قدرت و در داریهای که بمردم تعلق دارند هیچ کس حق ندارد انرا بر خلاف قوانینکه شرع مقرر کرده است از ان استفاده نماید - رئیس دولت باید به شریعت تعین کرده است اداره نماید - خلیفه به امور یکه بر خلاف قوانین وضع شده اسلامی نباشد متابعت شرط است در صورتیکه ارتکاب عمل خلاف قوانین اسلام از طرف خلیفه یا ریس حکومت مردم تبعیت او را نکند خلیفه باید نظام زندگی اسلامی را در جامعه برقرار کند همه مسلمانان حق دارند تا در جامعه مسلمان از وقوع اعمال نادرست و زشن جلوگیری نمایند.
۶- ابو حنیفه و ابویوسف - فارابی - ماوردی - متفکرین (تشیع ) خواجه نظام الملک طوسی - بعد از سقوط بغداد: ابن تیمیه - مولانا جلال الدین رومی - محمود شبستری - شیخ احمد سر هندی ( امام ربانی) جلال الدین دوانی - ابن خلدون صدر الدین شیرازی ( ملا صدر را ) ابن خلدون
۷- زبان و ادبیات : ادبیات عرب - ادبیات فارسی - ( دستور زبان و فرهنگ نویسی ) ادبیات ترکی
۸- هنر های زیبا : معماری - نقاشی - موسیقی - هنرهای کوچک
۹- برسیهای اجتماعی : تاریخ نگاری - فقه – جغرافیا
۱۰- بخش علوم : جغرافیا - ریاضیات - فزیک و کانشناسی - کیمیا - تاریخ ظبیعی - طب
اینها بخشی از تاریخ و سر گذشت مدنیت بیش از یک هزار ساله در اسلام است که مانند گنجینه ای در دل جامعه اسلام در بین الملل و نحل اسلامی جایگزین است . و این بخاطری تذکر شد که اکثرا غیر مسلمان و بعضی از مسلمان فکر میکنند که جامعه مدنی صرف مدلی است که غرب آنرا ساخته است.
و اسلام در ان بافت و دخالتی ندارد ؛ ولی اینطور نیست که فکر میکنید . زیرا زمانیکه اروپای پیش از یکهزار سال پیش در ان مقطع تاریخی ملاحظه و مطالعه کنیم به ملت های ژرمنی یا وایکنگ های نیمه وحشی ای بر میخوریم که از تمدن و مدنیت بهرۀ نداشتند و حکومتهای شان در میان انبوه گلادیاتور ها به کاروایی می پرداختند این اسلام بود که برای اولین مرتبه مدنیت را از طریق جبل طارق به اروپا به ارمغان آورد . گرچه موضوع جامعه مدنی از موارد پژوهش ما دور است و خود باب مفصلی را ایجاب میکند صرف بخاطر روشن شدن گنجینه پر بهای دیانت اسلام و مدنیت آن لازم و ملتزم هم اند نگاشته شد حالا که ازین مسایل حرف در میان امد بد نخواهد بود خط تمدنی اسلام را در اروپای قرون اوسطا مورد دقت قرار دهیم.
در غرب حکومت یا خلافت " مورها" یا امویان اندلسی ) در طول صد ها سال حواشی غرب اروپا را تا قلب فرانسه نفوذ و در قید قوس مدنیت اسلامی قرار دادند ، زیباترین آثار و بناهای این دوره شکوهمند تاریخی هنوز هم در اسپانیا موجود است ، در شرق اروپا سلطان سلیم پادشاه عثمانی دورازه های اطریش و ویانا را در نور دید . ولی با تاسف که سر زمین های اسلامی را در ان زمان و در طول تاریخ عوامل و اسبابی که تا هنوز در تار و پود جامعه اسلام تنیده شده بود باعث انقراض وویرانی این تمدناهای مظرح گریدید که عوامل آن عبارت اند از:
• حملات پی در پی صلبیون به بیت المقدس وسایر سرزمینهای اسلامی.
• تبانی دشمنان پشت پرده اسلام ( منفاقین)که هر گز قدرت رویاروی با اسلام نداشتند از طریق فرقه سازیها و نفاق افگنیها در میان جامعه مسلمان که بد بختانه به بد ترین شکل هنوز هم وجود دارد . اینگونه اشخاص که همواره از سوی ملل غیر اسلامی و زیر نظر انها تقویه میشدند با ایجاد فرق گونا گون و نا همسان با جهان بینی اسلام (کتاب و سنت ) پایه های مذهب غالی را در جهان اسلام تقویت و پابرجا ساختند. .
• حملات تاتارها ( مغولان با منگولیها ) یکی از عوامل عمده و اساسی بود که مراکز دیانت تمدن و فرهنگ اسلامی را در بخارا ، سمرقند ف بلخ ف هرات تا بغداد را در سنه ۶۵۶ ه ویران و صد ها هزار کتاب و هزارات کتابخانه و عبادتگاه و مدرسه را طعمۀ آتش ساختند و خلیفه مستعصم بالله را مقتول کردند
در اروپا از اثر خود خواهیها و خود کامگیها و عیاشیها که حاکمان اندلس اسلامی در پیش گرفتند که نتیجتا از سوی اروپائیان ( شارل مارتل) به سقوط مواجه شدند و برای همیش مدنیتی را که توسط بانیان مسلمان قد بر افراشته بود با سازندگان آن ازبین رفتند که نگهبانان این تمدن را اغلیا امواج دریا و در زورق های شکسته طعمه ماهی ها گردید و دراین نبرد کار مسلمان به اخر رسید و کمتر کسی موفق به این شد تا خود را به سواحل افریقه رسانند . اینها همه نشانه های انحراف از خط شاخصی بود که قران انرا برای مسلمین تعین کرده بود . خود مامگی و خود دفاعی اسلام باعث شد تا صحنه های تکان دهنده ای ان رویداد های مجهول جامعه اسلام را بصورت کل مجروح گرداند که تذکر کل این صحنه های غم انگیز خود کتاب ضخیمی خواهد شد که از ان میگذریم و همین قدر متذکر می شویم که : علی دوانی در کتاب صحنه های تکان دهنده در تاریخ اسلام می نویسد.
بخوبی پیداست که پیشرفت اسلام با ان سرعت همه جانبه همیشه با سیاست های حکومت های اسلامی همراه نبوده است بلکه گاهی از راه مطالح مادی زیان دیده است . توجه به این مطلب یک حقیقت تاریخی وحشت انگیز را باز گو میکند که بیشتر نویسندگان غربی شائبه های غرض آلودی را بنا بر خصلتی که در مورد اسلام ستیزی دارند ساخته اند ولی در مورد پیشرفت اسلام و امپراظوری بزرگی که در قرن دوم هجری ، در مشرق از سند تا مغرب (مراکش) و در غرب از سواحل اوقیانوش اتلانتیک و در شمال از سلسله جبال پیرنه و اواسط آسیا تا صحرای بزرگ افریقه و دریای عرب ( بحر احمر) بیش از چهار قرن در این محوطۀ بزرگ از جغرافیای جهان حکومت کردند و دین و فرهنگ اسلامی را گسترش دادند؛ در هند متعاقب فتح سند مسلمین در قرن دوم هجری استیلا یافتند . جزایر سوماترا در قرن هشتم به اسلام پیوست و سپس شبه جزیره مالایو و جاوه اسلام را پذیررفتند و تا برنوی و فلیپاین در شرق استقرار یافتند افریقا نیز سر زمین وسیع خویش را برای پذیرش تعالیم اسلام کشود در اسپانیا در ماه صفر سال ۱۱۳ ه عبد الرحمن ابن عبدلله الغفقی به فرمانروایی اسپانیا منسوب شد . او از جمله تا بعین از جمله یاران و شاگردان صحابه پیغامبر است (ص) که وارد اسپانیا شدند انچه که مسلم است این است این افسر بزرگ و عالی اسلام که مرد دور اندیش و اصلح طلب بود که تاریخ اسلام شایستگی و روشن نگری و بردباری و پرهیز گاری او را گواهی میدهد و در بین قبایل عرب مضریها و حمیریها که ان وقت در اسپانیه رسیده بودند از انتصاب وی بحیث قاعده اسلام خوشنود بودند . او در سال ۱۱۴ هجری مرزهای "آراگوان" و " نوار" را پیموده بخاک اصلی فرانسه قدم نهاد او پادشاه فرانسه دوک را تا " بر لال" پایتختش دنبال کرد که نتیجتا قلمرو " اوگوستین " بدست مسلمانان فتح شد و عبد الرحمن الغافقی بسوی پایتخت فرانسه در حال پیشروی بود که اگر مسلمانان در اسپانیه تحت اوامر و خردو ادنیشی عبد الرحمن الغافی عمل مینمودند و از دستورات نبوی پیروی میکردند امروز احکام قرآن در دانشگاه اکسفورد تدریس میشد ولی قسمیکه در قبل تشریح شد این حالت زیاد دوام نیاورد زیرا مسلمانان در ان هنگام متوجه اوامر سردار خود نشده و یا نبودند و این موضوع را نیز نفهمیدند که پیکاری که در دشتهای فرانسه بوقوع می پیوست نه با نبرد اسلام و مسیحیت بود زیرا اسلام نبرد هایش را اراضی دولت روم را در شرق و غرب تصرف نموده بودند و همچنان سر زمین فراکهای که در آلمان و گایس می زیستند داشتند . مسلمانان بزرگرتین نیروی بسیجی خود پیرنه را عبور کردند لشکر کشی های مسلمان به فرانسه به فرماندهی الغافقی چنان اثر عمیقی در میان اروپائیان بر جای گذاشت که فکر شعرای عصر اخیر اروپا را مشوش ساخته است ؛ مثلا روزی یکی از شاعران انگلیسی چنین سروده است
سردار اسلام سر بازان بی شماری گرد اورد
از شام و بربر و عرب و روم
و از ایران و مصر و تاتار ، نیروی .واحد پدید اوردند
این نیرو را ایمانی و جوان مردیی پی گیر
و دفاعی آتشین شگفت آور بهم پیوسته بود
و سرداران
تردیدی در پیروزی و یا بالا گرفتن غتوحات خود نداشتند
باآنان نیروی سهمگین بحرکت در امدند
نیروی که یقین داشتند همه چیز را در جول خود از میان می برند
و هر جا که باشند یکه تاز میرانند و پیرور مندانه به پیش میروند
تا اینکه غرب مغلوب هم مانند شرق
به احترام نام محمد (ص) سر فرود اوردند
و حاجیان از دورتین مناطق قطبی در حرکت در ایند
و با قدمهای ایمان ، شن های سوزانی را
که در بستر صحرای عرب و اراضی پر صلابت مکه
گسترده است در نوردند!
ولی افسوس که سر نوشت را ارادۀ خداوند چیزی دیگر رقم زده بود
در حالیکه دستان سپاهیان اسلام از غنائیم پر بها پر بود و در قلب های مسلمانان مخصوصا سپاهیان بربر هاآتش اختلاف شعله ور شده بود و هر سپاهی آرزوی این را دشات که با غنایم دست اورده واپس مراجعت کند ؛ زیرا مسلمانان در گردش فاتحانۀ شان تمام ثروت فرانسه را به غنمیت گرفته بودند که کاروان سربازان اسلام با غنایم سنگین و اسیرانیکه با خود داشتند صفوف آنان را متزلزل نمود . عبدالرحمن الغافقی که متوجه این خطر بزرگ شده بود نهایت بیم ناک گردیده بود ، ولی از ترس اینکه مبادا سپاهیان از فرمانش سر پیچی کنند سخت گیری نمیکرد . خلاصه این عامل با سایر عوامل دیگر که جنگهای فرسایشی چندین ماه و پراگنده شدن سپاهیان در سر زمینهای فتح شده عواملی بودند که سپاهیان اسلام دگر ان سبک روحی و بی باکی یک سپاهی مسلح با ایمان را نداشتند هر کسی به ثروتی که فرا چنگ خود اورده بود می اندیشید نه به فتح و ظفر جنگ سختی در دشت "تور" واقع شد باوجود ان این مرد جنگی و غیور شکست را در نیروی قوای فرانسه نمودار ساخته و طلیعۀ پیروزی را آشکار ساخت ولی در همین هنگام قسمتی از سر بازان فرانسه راه شان را بطرف غنایم فراوان مسلمین کشودند . فریادی بلند شد که : مسلمانان چیزی نماند است که غنایم شما بدست دشمن بیفتد ! متعقب این اهنگ شماری از نیروی بزرگ مسلمین میدان جنگهای را رها ساخته و بمنظور حفظ غنایم بان سوی روزی آوردند که در نتیجه صفوف سر بازان مسلمین دچار بی نظمی شد.
در این بی نظمی ها عبد الرحمن میخواست سر بازانش را از نو اماده میدان نبرد سازد تیری از طرف دشمن بسوی او رها شد و باو اصابت کرد و بحیات او خاتمه داد . این واقعه در اوئیل رمضان سال ۱۱۴ ه /۱۱ اکتوبر ۷۳۲ اتفاق افتاد
چون پژوهش پیرامون عروج و شکست مسلمین در اروپا مطمح نظر ما نیست صرف بخاطر روشن شدن کار نامه های اسلام در چوکات هویت تاریخی اسلام و سابقه مدنیت و اندیشه به زیستی اسلام این مختصر بعرض رسیده و در ذیل نقاط عطف کارنامه های اسلام با تاریخ وقوع ان تقدیم میگردد
فتح سیلسیل و ساردنی ، کریت و جنوب ایتالیا سال ۲۱۲ ه
پیکار مسلمان در روک ۴۶۲ ه / ۱۰۷۱ م و شکست شان بدتس آلپ ارسلان سلجوقی و تاسیس امپراطوری اسلام در اسای صغیر
سقوس طلیطه در ۴۷۸ ه / ۱۰ ۸۵ م
شهور صلا الدین ایوبی ۵۸۳ ه / ۱۱۸۷ م
نبرد منصور ۶۴۸ ه / ۱۲۵۰ م توسط مصریها و شکست صلیبیون *۵۰۰
اینها عناوین شهادت و ایمان مردانیست که در سال ۳۲ ه (محاصره قسطنطنیه) با نبرد منصور در سال ۶۴۸ ه را نشان میدهد و تاریخنامه شجاعانیست که شجاعت را بعشق و عشق را به عبادت تبدیل ساخته اند که خوشبختانه این موجهای متصل تا هنوز در جامعه اسلام مطرح است.
ایجاد فرقه های که اکثر ان از دستورات قران و سنت نبوی ( ص) دور وبی بهره بودند در میان جوامع مسلمنان همانند تار عنکبوت شبکه های گسترده و قدرتمندی را ایجاد کردند که از هرگذر عقیدتی مشکلات زیادی در جامعه اسلام مطرح کردند مجدد الف ثانی شیخ احمد سر هندی کابلی در چنین واوضاعی به جهان گذاشتند و که جهان اسلام سخت انتظار ابر مردی را می شکید تا تاریکی های بدعت های تاریک کننده را از فراز آسمان دیانت اسلام پاک گرداند.
ابوالحسن ندوی میگوید: واقعیتهای تاریخی در هر عصر و جامعه ای مانند یک دریای روان میباشد که هر موج ان با موج دیگر مرتبط و متصل است بنابر این کشوری در جهان هر چند منزوی وی جدا باشد نمیتواند از تاثیر انقلابهای حرکت های موجود در جهان هر چند منزوی و جدا باشد » او به برسی کشور هندوستان که حضرت مجدد(رح) در ان بسر میبرد اکتفا نکرده بلکه نگاهی به اوضاع جهان اسلام در قرون (دهم) مخصوصا کشور های همسایه همجوار می افگند.
اوضاع مذهبی:
در ان زمان مذهبی بر افکار و اذهان مردم حکومت داشت توده مردم با وصف ظعف عملی و اخلاقی راسخ الاعتقاد و دوستدار دین و دارای احساسات دینی بودند (خلفای ترک عثمانی)
در سلطنت شیعه ایران گرایش به دین و مذهب بر افکار و اذهان توده مردم حاکم بود و شاهان صفوی برای ایجاد امنیت در کشور ایجاد کمر بند امنیتی مطمئنی را نموده بودند این شاهان از خوش اعتقادی مردم و اظهار محبت و ارادت به مذهب و اهل بیت استفاده میکردند . بزرگترین شاه ایران شاه عباس اول صرفا برای زیارت از اصفهان تا مشهد ۸۰۰ میل فاصله دارد را پیاده سفر کرد که نتیجتا اعتقاد ایرانیها نسبت به شاه عباس بحد غلو و توهم پرستی رسیده بود .»*۵۰۱
مردم ترکمنستان و افغانستان در اعتقاد راسخ و صلابت دینی و تقید به تسنن و مذهب حنفی ضرب المثل بودند ، فرمانروایان حکام اعضای حکومت اندیار خواص و امرا هر کس بر حسب مقام خود تا حدی همرنگ و همفکر مردم بودند.
در هندوستان بنیان گذاران حکومت های اسلامی ترکها و افغانهای اصیل بودند بهمین دلیل رنگ مذهبی بر این حکومتهای غالب بود که اکثر انها (هندوستانیها ) پیرو اهل سنت و مذهب حنفی بودند تا قانون اساسی هندوستان نیز بر طبق مذهب اهل سنت بود
در دوره سلطان سلیم شه سوری که از سلاطین افعان هند است تصوف و عرفان و ظرق صوفیه باوج خود رسیده بود در هیچ نقطۀ از جهان اسلام منطقه نبود که نوعی از سلسله های تصوف در آن یافت نشود
«سمرقند» وبخارا از شهر های معروف و از مراکز علمی روحانی ترکستان بلخ هرات و بدخشان در افغانستان اکسندریه وطنطا و در مصر تعز و صنعا در یکم مراکز علما و اهل عرفان بشمار می رود.
دو شاخۀ نظامیه و صابریه از سلسله قادریه و چشتیه گرچه در قرن دهم در هندوستان پخش شده بودند و مردان با کمال در انها یافت میشدند اما در واقع فقط سلسله عشقیه شطاریه که توسط عاشق شتار تاسیس شده بود بر تمام هندوستان تسخیر داشت
موسس ظریقه شطاریه شیخ عبدالله شطار خراسانی است که در اوایل قرن نهم به هندوستان امد و در ماندو«» سکنی گزید در سال ۸۳۲ ه وفات یافت
از جونپور شییخ قطب الدین « بینادل» ۷۷۶ ه /۹۲۵ م در طریقه قلندریه در اکتهل» از توابع انباله» شیخ کمال الدین در سلسله قادریه ، از مشایخ معروف بشمار می امدندند و باعث رشد طریقۀ قلندریه و قادریه گردیدند
حضرت مجدد (رح) از پدر شان شیخ عبد الحد در باره کمال کیهلی نقل کرده است که فرمود هر گاه بنظر کشفی نگاه کرده شود در سلسله علیه (قادریه۹ به از شیخ عبد القادر هیچ فردی مانند شیخ کمال کیهلی بلند و پایه با کمال بنظر نمیرسد
انچه گذشت سمایی از ضعیت دینی و روحانی جهان اسلام در قرن دهم ه بود اینها مشایخ سلسله های مختلف بودند که در نقاط مختلف هند مراکز روحانی و تربیتی اقامه کرده بودند.
اوضاع علمی مقارن زندگی امام مجدد (رح):
در قرن دهم کدام ابتکار تازه ای در موارد خصوصیات علمی صورت نگرفته بود . در حالیکه جهان اسلام در قرن هشتم هجری شاهد علمای نظیر حافظ ابن تیمیه(۷۲۷ ه هقی الدین ابن دقیق العبید(۷۰۲) ه علامه علاء الدین تاباجی (۷۱۴ ه ) علامه جلال الدین ابو الحجاج المزی (۷۴۲ه) علامه شمس الدین الذهبی (۷۴۸ ه) علامه ابوحیان نحوی ظهور نموده بودند که در فن حدیث اصول علم کلام فن رجال ادبیان عرب و ... تلیفات ارزنده بیاد گار گذاشتند گر چه در اوایل قرن دهم ه (۹۰۲) علامه جلال الدین سیوطی (۹۱۱ه ) حیات داشتند که بعد از این شخصیتهای فن حدیث رو به تنزیل نهاد
علامه سیوطی نیز نیاز به صوفی ندارد زیرا او از نویسندگان بزرگ و بنام اسلام است و کتابهای او به منزله دایره المعارف اسلامی تلقی میگردد که جزء بر نامه های درسی در مدارس میباشد در قرن دهم در مصر و شام و عراق فن حدیث و علم رجال در ایران علوم حکمت (منطق و فلسفه) و در ترکستان و هندوستان علم فقه حنفی خیلی رواج داشتند که معیار کمال بر اساس همین علوم بود ؛ علامه احمد بن محمد قسطلانی صاحب شرح بخاری (۹۲۱ه*) و شیخ الاسلام زکریا انصاری (۹۲۵ه) در مصر علامه ابو سعود (۹۵۲ه) در تر کیه ، علامه ابن حجر هیشمی (۹۷۴ه) نویسنده « الصواعق المحرقه» و کتب دیگر از علمای بزرگ و با کمال ان روزگار بودند
محقق و نویسنده بزرگ «ملا علی قاری» گرچه در هرات افغانستان بدنیا آمده بود اما با سکونت در مکه جهانی را از علم و معراف مستفید گردانید وفات او در سال ( ۱۰۱۴ه) اتفاق افتاد در سر زمین ایران شخصیت بزرگ دیگر علامه جلال دوانی (۹۱۸ و ملا عماد بن منصور کاری(۹۱۴ه ) و علامه غیاث الدین منصور کسانی بودند که علم و حکمت را تا هند رسانیدند.
اضطرابات فکری و عقیدتی مقارن با زندگی اما مجدد:
هندوستان به دلیل دور بودند ازمراکز دینی و فرهنگی اسلامی (حجاز ، مصر و شام و عراق) و عدم رواج زبان عربی و عدم اشاعه علم حدیث و مسکلات رفتن به حج و طلب علم در کشور های دیگر و محصور شدن مسلمانان در میام غیر مسلمانان دچار اضطرابات فکری و عقیدتی شده و مرکز فرقه های گمراه و قرارگاه دعوتهای آشوبگر گشته بود (چنانکه در قرن چهاردهم هنوز همین جریانهای گمراه کننده از نام اسلام در پاکستان که یک شاخۀ از هند محسوب است رواج دارد
یکی از مظاهر این آشوبگریها در قرن دهم ظهور یک گروه اافراطی تشیح بود که در نتیجه تاثیر ایرانهیا در قسمت های جنوب هندو کشمیر قد علم کرد
در نیمه قرن دهم (احمد نگر) که برهان نظام نام داشت به اثر تبلیع شیخ ظاهر بن رضی اسماعیل قزوینی ( که از ترس شاه اسماعیل صفوی از ایران به احمد نگر گریخته بود) به آئین تشیع گرائید و به قدری افراط و غلو نشان داد که به دستور او علنا در بازار های خیابانها از خلفای ثلالثه مراسم تبرا اجرا میگردید*۵۰۲ میر شمس الدین عراقی مذهب تشیع در کشمیر انتشار داد و او یک هدف جدیدی را بنام نور بخشی ایجاد کرد که کتاب فقی شان نه با کتاب اهل تسنن و نه با فرقۀ امامیه موافقت داشت.
همایون پسر بابر شاه از طرف شاه صوفی مورد استقبال گرم قرار گرفته بود که در باز گشت از ایران به هندوستان نسبت به مذهب انا عشری دچار انعطاف گردید در حالیکه اسلام تیموری وی دارای عقاید راسخ در تسنن و پیرو طریقت نشبندیه بودند و این در حالیست که همایون پادشاه با دیانت و طهارت بوده که تاریخ اسلام آنرا ثبت کرده است.
هندوستان دو حرکت بسیار تفرقه بر انگیز وجود داشت که خظر بزرگی علیه اسلام محسوب میشد.
یکی حرکت ذکری بود که اساس ان بر پایان یافتن نبوت محمدی در پایان هزاره اول و آغاز یک نبوت جدید به آغاز هزاره دوم بود . این حرکت در بلوچستان نشت یافت انها اعتقاد داشتند کهدر سال ۹۷۷ از هرجت ) در منطقه اتک پیغمبری از انها ظهور میکند بنام (ملا محمد) او ملا محمد مسلمانان را در حین نماز مورد تکفیر و استهزا قرار داد روزه نماز و ذکات را قبول نداشت و بجای بیت الله کوه مراد« را لازم قرار میداد.
نظریات و آرای حامیان و مخالفان این فرقه بقدری متضاد است که عدۀ موسس این فرقه را بنام « پیروشن» و برخی دیگر او را بنام « پیر تاریک» نام گذاری کرده اند . موسس فرقه بایزید انصاری بود که به پیر روشان یا روشنی معروف بود پدرش عبدلله نام داشت در حالیکه جالندهر»در سال ۹۳۱ یعنی یکسال قبل از سلطنت بابر بدنیا امد او با سلیمان اسماعیلیل با یوگیهای هندی نیز مجالست داشت . او «پیر روشن» به ادعای مهدویت و الهام ربانی متهم شده است و*۵۰۳