32

عوامل سحر که همجوار قبایل آزاد و مراکز مجاهد ین هندی

از کتاب: جنبش مشروطیت در افغانستان ، فصل دوم ، بخش مشروطیت دوم

در دو کنار خط سرحدی دیورند که بین هند بریتانوی و افغانستان در ۱۲ نومبر ۱۸۹۳ م ۱۳۱۱ ق به وسیلۀ سر ماتیمر دیورند سکرتر خارجه هند و امیر عبدالرحمن بوجود آمد و بر خلاف رضای قبایل و مردم افغانستان برسمیت شناخته و تحمیل شد، قبایل پشتو زبان سرحدی جنوبا از وزیر و مسید  دور ، بنگښس اپریدی ، مومند و غیره سر زمین الائی شمالا میزیستند. این قبایل رابطه یی با حکمرانان انگلیس پشاور و دیگر بلاد تحت سلطه مستقیم آنها به وسیله پولتیکل ایجنت های هندوستان داشتند. ولی قوانین پلیسی و امنیتی داخل صوبه سرحد بر آنها جاری نبود و عموما برسم عنعنوی جرگه اداره میشدند و بنابرین پولتیکل ایجنت انگلیسی حق نداشت در امور داخلی آنها مداخله مستقيم نماید.

در حدود ۱۱۷۷ ق ۱۷۶۷ م در مرکز امپراتوری مغولیه دهلي ، يک حركت بسیار مهم فکری و اصلاحی دینی بوسیله عالم مشهور آن عصر شاه ولی الله دهلوی بوجود آمده بود، که از طرف اخلاف این خانواده تعقیب شد. 

آن اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و جهاد در راه حفظ حکومت اسلامی بود و چون بعد ازین لارد ليك Lord Lalke انگلیسی در ۱۸۰۳م دهلی را گرفت هم سکهان در پنجاب سلطه خود را استوار داشتند.


، بنابرین مولوی اسماعیل دهلوی نواده شاه ولی الله بمعیت سید احمد بریلوی ، با کاروانی از مجاهدین، از راه سندو کندهار و کابل به پشاور رسیدند و هنگامۀ جهاد را با سکهانی که پشاور را گرفته بودند و هم با سرداران بار کزائی (برادران امیر دوست محمد خان ) گرم داشتند و يک حكومت شرعی را بتاریخ ۱۲ جمادی الاخرى - ١٢٤٢ ق ۱۰ جنوری ۱۸۲۷ م در چار سدۀ پشاور اعلان کردند. ولی هر دو پیشروان این حرکت در ٢٤ ذیقعده ١٢٤٦ق ٦ می ١٨٣١ در بالاکوت کنار جیلم علیا در مقابل لشکریان سکهه بشهادت رسیدند و تبعۀ آنها در آن کوهساران متفرق شدند، تا که یکتن از بازماندگان این خانواده سید نصر الدین دهلوی مرکزی را درست هانه کوهستان صور به سرحد برای مجاهدین آزاد در ١٨٤٠م، ساخت و از اخلاف سیاسی او در موضع سمح چمرکند مولانا عبدالله متوفا ۱۹۰۲ م و بعد ازو برادرش عبدالكريم متوفا ۱۹۱٥ م و نعمت الله و رحمت الله نواسگان او بجایش نشستند و این سلسله به نشر جريده المجاهد و مدیرش مولانا محمد بشیر که تا حدود ۱۳۱۰ ش هم زنده بود دوام داشت و همواره با دربار کابل و حلقه های روشنفکران اینجا مربوط بوده اند ، که برخی از اسناد این ارتباط در آرشیف ملی کابل هم موجود است و حکومت های افغانی به آنها كمک پولی و اخلا قی هم میکرده اند.

در آغاز قرن بیستم میلادی حرکت، آزادی خواهی کانگرس در هند و بعد از آغاز جنگ اول جهانی ١٩١٤م حرکت خلافت و مهاجرت در آنجا باش مدت جریان داشت و در جوانان هند ، اعم از هند و ومسلم جذبه تحصیل آزادی هندوستان ریشه می دوانید و تمام این گونه مردمیکه با حکومت اجنبی و استعمار انگلیسی سازش نداشتند و میخواستند در راه آزادی کاری کنند، روی بقبایل آزاد سرحدی پشتون و آشیانه های مجاهدین می نهادند و بوسیله این مردم زحمتکش و فدا کار به مراک افغانی در کابل معرفی میشدند و وسایل رسانیدن آنها از راه سرحدات قبایلی به کابل فراهم میآوردند. 

و این مردم بودند که زمینه آزادی هند و تاسیس حکومت موقت آزاد هندوستان را در کابل فراهم آوردند که انگلیسیان دهلی و مراکز سراغ رسانی استعماری را سخت ناراحت ساخته بودند.



تحريك شيخ الهند و مراکز آزادی خواهان در بین قبایل یاغیستانو کابل:

 بعد از قیام آزادی خواهی هند ۱۸۵۷ م ۱۲۷۳ ق که استعمار چیان انگلیس آنرا بنام غدرMutiny سرکوب ساختند، برخی از پیشوایان مسلمانان هند ، به اشاره و تلقین شيخ الهند مولانا محمود الحس ( اسير مالتا ۱۹۱۷ جون ۱۹۲۰ م) حرکات آزادی خواهی را در داخل و خارج هند ادامه دادند که از آنجمله مولانا ابو الکلام آزاد و مولانا محمد علی جوهر و حکیم اجمل خان و نواب وقار الملک و دکتر مختار احمدانصاری و مولانا تاج محمود امروتی و عبدالله هارون سودا گر کراچی و غیره در داخل هند بصورت مخفی و در سرحدات آزاد فضل واحد حاجی ترنگزئی و ملاصاحب بابړه (قايد لحمله بر شب قدر سپتمبر ۱۹۱٥م) وملا احمد جان صاحب سندا کی کوهستان اباسین (مجاهدین سر سخت با استعمار انگلیس در آغاز قرن۲۰) و بعد از آن خان عبدالغفار خان موسس جمعیت خدائی خدمتگاران بوده اند.

شیخ الهند در ۱۸ سپتمبر ۱۹۱۵ م ۱۳۳۳ ق به حجاز رفت و از آنجا یکی از همراهان مبارزه ،آزادی مولانا عبیدالله سندهی ( شاگرد نو مسلمان خود ) را از راه كويته وشوراوک وکندهار به کابل فرستاد که در اکتوبر ١٩١٥م به اینجا رسید و به امداد سردار نصرالله خان و سردار عنایت الله خان و حاجی عبد الرازق اندر ، مرکزی در کابل برای فعالیت آزادی خواهان هند ساخت و با مراکز مجاهدین ستهانه و سمح چمر کند.


(سرحد آزاد) روابط خود را استوار داشت و از این راه بود که بسا از علما و جوانان حریت خواه هند، برای ادامۀ تحريک خود به کابل می آمدند و از پنجا برای تحصیل آزادی هند ، در کشورهای آسیا و اروپا مساعی خود را دوام میدادند.

در همین اوقات یکدسته طلبۀ گور نمنت کالج لاهور از راه هری پور و سرحدات آزاد در فبروری ۱۹۱۵ م به کابل هجرت کردند ، که درینجا جمعیت آزادیخواهان هندی شامل شدند، که درین دسته اشخاص مانند الله نواز خان پسر خان بهادرب نواز (قوم باربي) مجستریت افتخاری ملتان هم بودند که بعد اطلاعات آزادیخواهان حقیقی هند را از کابل به منابع جاسوسی انگلیسی میداده اند . 

بدین نهج کابل مرکز فعالیت های سیاسی احرار هند گشت ، و محمد میان بن عبیدالله (مولوی منصور انصاری) که از شاگردان فدا کار شیخ الهند بود ، از حجاز با اسناد مهم سیاسی به هند رسیدر (اپریل ١٩١٦م ) واز آنجا از راه سر حدات آزاد در ماه جون ۱۹۱٦ م به کابل آمد . این شخص عالم با عملی بود که در سنه ۱۳۰۱ ق در سهانپور هند متولد و در دلو ١٣٢٤ ش به عمر ٦٢ سالگی وفات یافت و در حضیرۀ مهتر لملک لغمان مدفون است .

مولانا منصور علاوه بر کردار آزادی خواهی، شخصیت فکور و مولف با نظریات سیاسی خاصی بود. هژده جلد کتاب را به زبان های اردو و فارسی در سیاست و دین و حقوق از نظر اسلامی نوشت که برخی طبع شده است و نگارنده این سطور او را دیده با او صحبت ها داشته ام. وی تا آخر عمر بر مسلک آزادیخوایی و درویشی با افکار ثابت ولایتغیر "حکومت الهی" باقی مانده و چون مدت ها در سرحدات آزاد با افغانان محشور بود، زبان پشتو و دری را خوب حرف میزد و با زهرا نام بنت سید محمد امین بنوری با جرړی ازدواج کرده بود که اخلافش تاکنون در ننگرهار و کابل و هند باقی اند.