کتاب محرف بنام منهاج سراج
طوریکه درذیل آغازطبقه (۲۳) شرح دادم، تقريبأ(۵۰) سال پیشتر کتابی درمطبع سنگی بمبئی در(۸۸) صفحه فل سکیپ بخط نستعلیق برکاغذ زر دردرنگ چاپ شده،که برصفحه اول نام آن « سياسة الأمصارفی تجربة الإعصار» با شرحی نوشته اند،که درذیل آغازطبقه (۲۳) نگاشته ام.
این کتاب با کمی تحریفات که ازطرف طابع درآن روی داده،طبقه (۲۳) طبقات ناصری منهاج سراج است،که طابع آنرا بنام فوق چاپ کرده،ومؤلف آن راهم منهاج سراج نامیده است.
چنین بنظرمی آید،که میرزا محمد ملك الكتاب که ناشربرخی ازکتب تاریخی و دینی است،وتقریبأ پنجاه سال پیش دربندر بمبئی بکارنشرکتب فارسی وعربی می پرداخت،ودراوایل ورود مطابع سنگی بهند چاپخانه وماشیخی داشت،ازروی جزو آخرطبقه (۲۳) نسخة مطبوع انجمن آسیائی بنگال، پاکدام نسخه خطی،همین طبقه (۲۳) راجهلا يا عمدأ برای گرمی بازار تجارت خویش بنام سابق الذکرطبع و نشر کرده است.
میرزا محمد یا اعوان وانصاروی درنسخه اصل تحریفاتی را اراد تا وارد داشته اند، و دربرخی ازمباحث جملاتی را حذف، وازطرف خود آن را تحریف و تبدیل کرده اند،که این کارناروای آنها درعالم دانش
(۱) الكا مل ج ۱۱ ۔ ص ۶۳
تعلیقات کتاب محرف (۳۵۹)
ستوده نیست،وبرخلاف امانت کاری علمی و ادبی است،که من درذيل صفحات طبقه (۲۳) به همه آن تحریفات اشارت کردم.
طابع کتاب يك اسم مجعولی راهم برای آن تراشیده،که به نام تاریخ وصاف تالیف وصاف الحضرة عبد الله بن فضل الله شیرازی( متوفی بعد از ۷۲۸ھ ) شبیه تراست، زیرا وصاف الحضرة کتاب خویش راکه در حقيقت ذیل جهانگشای جوینی است بنام «تجزية الأمصارو تزجية الإعصار» بين ۶۹۰- ۷۲۸ ھ تالیف کرده است،پس ناشراین کتاب میرزا محمد،نیزنام کتاب وصاف الحضرة رامسخ کرده،برطبقه (۲۳) طبقات ناصری بنام منهاج سراج گذاشته است.
دراول کتاب مقدمه یی از طرف ناشر بنام مؤلف اصلی اضافه شده،که انشای آن با انشای سلیس ووروان منهاج سراج فرق بارزی دارد، و بانشای محدث وغيرلذيذ پنجاه سال پیشترمی ماند،که درسطورذیل عينأ نقل میشود:« برارباب خرد و دانش واضحاب ذکاوبینش مخفی ومستورنخواهد بود، که بمفاد ان الله رؤف بالعباد، در هرعهدی ازعهود زمان با قتضای حکمت سبحان بمصدوقه توتی الملك من تشاء و تمزمن تشاء، ذی شوکتی را درعرصه جهان مبسوط اليد نافذا لفرمان سازد، که به تكفل احوال عماد پرداخته،جراحات صدورستمدیدگان دهربمراسم رافت ومرحمتش التيام پذيرد، وخفقان قلوب غم رسیدگان روزگار بمفرح دلکشای التفات وممدلتش باصلاح آید، تاهنگامیکه بمصداق ان الله لايغيربقوم حتى يغيروا ما بانفسهم ازاستیلای غروراشتداد حرص و ازقانون بی اعتدالی و ناسازی سازوباب تعدی و بیحالی برچهره عجزومماکین باز، حرکاتش از نظم طبرای خروج وزبانه آه آتشبارداد خواهان ازدست بيدادش بزباناعروج (؟) بيت:
چوخواهد خدا سرنگونت کند بکرداربدرهنمونت کند.
مصدوقه
لطف حق باتومداراها کند چونکه ازحد بگذرد رسواکند
سمت ظهور و برزور یافته، نايرة غضب قهاری شعله ورخرمن سوزهرخشك و ترگردیده،بمنطوقة و تنزع الملك ممن تشاء وتذل من تشاد کوکب بخش را درمعارج ا وج رفعت وعزت بمدارج حضيض خواری ومذلت رسانیده،سرپرستی و تکفل احوال عواد رابکف کفایت دیگری محول
(۳۶۰) کتاب محرف تعلیقات
و مرجوع فرماید قطعه
باشندفی المثل گله گوسفند خلق کان راخدای صاحب و والی شبان بود
صاحب بجای او دگری راشبان کند چون بنگرد که برعمله نامهربان بود
چنانچه ما صدق این مقال چون ارادة ازلی متعلق بان شده بود،که صفت جلالی ظهوریابد،وچندین تومان خلايق درهربلده از بلاد ممالك ترك از کفر واسلام کشته گردند،نوبت جهانبانی را نامزد چنگیزخان و فرزندان او گردانيد،و دراندك زمان ازاقصی بلاد چین تا مهروازکناردریای سند وظاهرهند تا باطن روم و بلغاروقرم مشتمل بربالاختای وقرقروسلنكای در تذکوت وقراقرم والغورو ترکستان و فرغانه، و ماوراءالنهروخوارزم وخراسان وغوروغرجستان وغزنین و کابل وزابل و سیستان وکرمان وفارس و قهستان وعراقين و دياربكرو موصل ومیافارقين وحلب وشام واس و روس وتاکلارو باشترمتصل بخاك فرنه که طولا وعرضا زباده از پنجهزارفرسنگ است، درمدت پنجاه سال بلکه کمترمسخرآنها گردید، نظربرخواهش دوستان این غبارقدوم راه روان طریق حکایت طرازی و مرحله پیمایان وادی عبارت پردازی،منهاج سراج جوزجانی بن کرمجملی ازوقایع اموری که ازاول خروج آن طايفه تا انقراض دولت آنها آنچه بمشاهده وآنچه باعلام مخبران صادق معلوم کرده مبادرت نماید،تا یادگاری بماند، قبل ازبیان اصل مطلب فصلی دربیان احادیث که درخروح آن طایفه موعوده وارد شده است بتحريرمی آید، به توفيق الله تعالی- بدانكه ثقات ...الخ،،
این بود عین مقدمه یی که ناشروطابع کتاب بنام منهاج سراج بانشای مغلق وناپسندیدہ خویش جعل کرده،و دراول طبقه (۲۳) طبقات ناصری به چاپ رسانیده است،که خوانندگان محترم ازعبارات پرتکلف انشای مغلق آن نسبت به انشای چون آب روان منهاج سراج، ،جمل. این مقدمه پی می برند.علی ای حال میرزامحمد ملك الكتاب این کارناروا را درعالم دانش مرتکب شده،وبرخلاف امانت داری علمی وادبی اقدام ورزیده است.