ملك الكلام فراهی
وی قرارضبط مؤلف،ملك الكلام امام شرف الدين احمد فراهی است،که درطبقه ۱۴ درشرح احوال بهرامشاه حرب يك قطعه وی ر مولف نقل می کند، مرحوم محمد قزوینی درتعليمات باب الالباب عوفي (ج۱ص ۳۵۳) می نویسد: که نباید او را به بونصربدرالدین محمود یا (مسعود) ابن ابی بکربن الحسین بن جعفرالفراهی صاحب نصاب الصبیان که معاصر يكديگروازاهل کشوربوده اند اشتباه نمود. صورت دیگرآن قطعه اینست:
همايون و فرخنده براهل گیتی مبارك
مبارک رخ شاه فرخ نهاد است
شۀ نیمروزی و درعهد ملکت
خسجته هنوز اول بامداد است
(۱) الکا مل ج۱۲ ص ۱۰۳
تعلیقات راورتی (۳۷۳)
ازین حرب کاندرقهستان نمودی
جهانی پرازعدل وانصاف وداداست
چنان کزتوشاد است حرب محمد
روان محمد ازین حرب شاداست
بمان درجهان تا جهانرا طراوت
از آب و زنا روزخاك وزباد است
نماند فراموش بریاد خسرو
نیازفراهی اگرهیچ یاد است (۱)
عوفی این شاعررا بنام الامام شرف الدين محمد بن محمد الفراهی دارای فضایی ومنبع زلال شمایل وصاحب علم وعمل مینویسد و گوید: که رباعيات اعاده دارد، ووقتی محمد عوفی رابه راه آذری افتاده بود،وبه دیداروی رسيده،واشعاراورا نقل کند که ازآن جمله است يك قصيدة غراء درقافيت وفا به مطلع:
چوهست زیرنقاب عدم جمال وفا صباء عهد مجوی ودم شمال وفا
ازغزلیات اوست :
توئی ای جان زدولب درمانم مرهمم گرنکنی درمأنم
نکنی کار برای دل من تو خود این راه ندانی دانم
آنچه زان بیش نباشدغم تست وا نچه زان کم نبود من آنم
شکری از توبجان خواهم خواست اگرچه از پسته دهی بستانم (۴)