138

رحمتى

از کتاب: آثار هرات ، فصل نهم ، بخش ر

از کشک هرات و از خلفای حضرت کرخ بوده است. دیوانی دارد که به طبع نرسیده. اکثر غزلیات او عشقی و روان است امّا بعضی مضامین سوزنده نیز در دیوان او پیدا میگردد و باقی غزلیات او به زحمت دیدن نمی ارزد.


به درد عشق درمانی ندیدم

به این ره هیچ پایانی ندیدم

 سرم شد فرش راه خوبرویان

وز ایشان هیچ احسانی ندیدم

اگر کفر است رسم عشقبازی

به عالم یک مسلمانی ندیدم

بیا، مرغ سحرا هم درس ما شو

کز این بهتر گلستانی ندیدم

به ناله زنده گردان رحمتی را

که بهتر از تو خوشخوانی ندیدم