مقاومت علیه اسکندرمقدونی
همه میدانیم که اسکندر مقدونی چرا و چطور به خاک های مشرق زمین به قلمرو امپراطوری هخامنشی ایرانی لشکر کشید ،همه میدانم که به چه سرعتی سپاه یونانی از کرانه های دریا ی مدی ترانه ( بحیره روم ) به کرانه های هری رود رسیده همه میدانیم که چطور قوایی داریوش سوم هخامنشی درسه جنگه ( کرانیک ) (گوکامل ) و ( اربلس) از هم باشید و منهزم شد .
دراین وقت خاک های افغانیستان پپوست به امپراطوری هخامنشی بود و جز ایالات شرقی آن بشمار می رفت و امرای محلی به لقب ( ساترابها ) به نایب الحکمه ها به هر ایالتی حکمرایی داشتند .
قراریکه از یادداشت های مورخان یونانی ورومی برمی آید اسکندر و سپاه یونانی بعد از وصول به حوزه هری رود که آنرا (اریوس )خوانده اند به مقاومت شدیدی مواجه شدند؛ این مقاومت از کناره های هری رود کناره های اندوس ( اباسین ) درماحول قلعه ها در پیرامون جلگه ها و در دامنه های کوهها همه جا محسوس بود و برمراتب شدت آن در باختران و در دره ها و معبرهای تنگ و دشوار گزار کهستانات مرکزی و شرقی افزوده شده میرفت چنانچه انعکاس آن در داستانها و افسانه های فولکلوری که تاحال باقی مانده .اولین مقاومت شدید علیه اسکندر در مقابل حصار( ارنه کوانا ) که شهر با قلمه محکمی بود؛ بجای هرات موجوده شروع شده حکمران این ایالات که ( ستی برزن ) نام داشت با جمعی از قوای خود قلعه را گذشت در ۲۰ فرسنگی آن در نقطه بلند و پر از جنگل به مدافعه پرداخت. چون اسکندر درچنگل انبوه برملیون ها هراتی حمله نمیتوانست چنگل مذکور را آتش زد و به این جمله مقاومت اهالی حوزه هری رود را شکست و برای اینکه از تجدیدحمله مصنون باشد؛ قلعه ( اسکندر به آریان ) را بناء نهاد؛ ولی هنوز فاصله ئی را بطرف جنوب طی نکرده بود که اهالی شجاع حوزه هیری رود علیه یونانی ها برخاسته و اناگزیپوس مشاور نظامی اسکندر را با جمعی از یونانیان بقتل رسانیدند.
سپس اسکندر به طرف فراه و سیستان فرود آمدودراطراف هامون وزرنج توطئه اسکندر از طرف یکی از جنرال های او موسوم به فیلوتاس کشف شد و درنتیجه محاکمه تبرشه گردید و بجای او متریوس قوماندان گارد خود را به قتل رسانید؛ اسکندر از حوزه فراه رود و هامون و حوزه: ارغنداب تقریبآ به آسانی گذشت لیکن هرقدر پیش میرفت عقب سرا مخصوصأ درجوزه هری رود نگرانی های زیاد برای او تولد میشد زیرا (ساتی برزنس ) حکمفرما های آن ایالت و مردمان رشیدان نقطه پی هم و به تکرار علیه یونانی ها برمیخاستند و پی در پی په قلع و قمع آنها مبادرت می ورزیدند .
اسکندربه تدریج به حوزه اسکندر و به تدریج به حوزه کابل میرسد و قراری که کابل می رسد و قراریکه میدانیم خویش را مستقیم به نزدیکی جدار پربرف هندوکش اول به کنار رود پنجشیر و شتل در( برج عبداله ) فعلی و بعد در آن اطراف رودخانه در پروان میرساند و زمستان را متوفق می شود .
عبور اسکندر از سلاسل جبال هندوکش و لشکرکشی او را صفحات وسیع باختر مشکلات بزرگی برای وی به بار آورد .
بسوس حکمران باختر که اعلان بادشاهی نموده بود؛ ترتیبات و فاع و حمله های بزرگی را علیه فاتح مقدونیه گرفته بود. میگویند پادشاه جدید به اختر امرداده بود که تمام مخازن خود را و ازوقه را . مدوم کنند و انبار های گندم را در مضیقه افتد. دربسیار موارد انبار های غله را سوزانیده بودند و این اقدامات مشکلات بزرگی علیه اسکندر حائل کرد. اولین نقطه ئی که درصفحات شمال، اسکندر بدان واصل شد( اندراب ) بود. ( بسوس) شاه جدید باختراوگزیارتس یک تن از روسایی باختری مردم را به مقابله تشویش نموده و کار یونانیان را طوری مشکل ساختند که دوسال کامل اسکندر و جنرال های او ازین طرف به آن طراف آمو دریا می رفتند، ولی با خود در ساختن مقاومت ملی موفق نمیشدند. سوارکاران باختری که از همان دوره های قدیم به سوارکاری شهرت دارند؛ به شیوه حمله های سریع و نا گهانی خود درنقاط مختلف باختری یو نانی ها حمله کرد. و کار را برایشان سخت دشوار ساخته بودند .
بعد از دوسال جنگ و ستیز بالاخره ( بسوس) سردارباختری اسیر گردید یونانیان که تلفات زیاد داده بودند؛ فاتح شدند و به جنوب هندوکش مراجعت کردند.
یک قسمت دیگر مشکلات بزرگی که سرراه اسکندرحایل شد؛ مقاومتی بود که از(پروان ) تا کناره های رود سند بعمل آمد اسکندر وسپاه یونانی درپای کوههای دره های تنگ ودشوارگذاری که از کاپیسا بطرف نجراب و تگاو و لغمان و کنر و اسمار و سوات و پنیر افتاده است به مشکلات بزرگی مواجه شدند.
در این قسمت های کهستانی اهالی دهکده ها عمومأ مسکن وخانه و دهکده خود را ترک گفته به قلل کوهها بالاشده بودند و با لول کردن سنگ ها و صخره ها یونیان را درمضیقه می افگندند.
تسخیر قلعه های که در نقاط شامخ کوهها وقوع داشت کاربسیار دشواری بود که درچندین موارد به زخمی شدن جنرال های یونانی حتی خود اسکندر منتهی می شد . اهالی کوه تشین دره کنر که حتمأ اجداد نورستانی ها بودند مقامت های شدیدی نشان دادند که خاطره آن در داستان های ملی انعکاس افگنده. روی هم رفته اسکندر درحدود چهارسال در کوهیاپه های افغانستان ماند و تقریبأ دو ثلث سپاه او درجنگ های افغانستان ناپدید شد و عده زیادی زخمی گردید که اسکندریه های که دراین سرزمین بناء یافت امر تقرر یا فتند. اسکندرقبل از ینکه نقشه فتوحات هند را سر دست بگیرد و تجدید قوه کرد و عده زیادی از جنگ آوران و دلاوران این سرزمین را در سلک به سپاه خود شامل نمود وبه کمک آنها به فتوحات مزید در خاک های آنطرف رود سند موفق گردید.
۳۷/۶/۲۷