32

الطبقه الخامسه من الکتاب منه ذکر طبقات ملوک العجم الی ظهور الاسلام و هم خمس طبقات

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل طبقه ۵ ، بخش ملوک عجم
01 January 1280

الطبقة الاولی الباستانیه ـ الطبقة الثانیه الکیانیه ـ اللطبقة الثالثه الاشکانیه - الطبقة الرابعه الساسانیه – الطبقة الطبقة الخامسة الا کاسره 

الحمدلله الذی بدء خلق الانسان من طین،ثم جعل نسله من سلالة من ماء میهن . والشکر لمن انشآ من نفس واحدة و خلق منها زوجها( ۱ ) و بث منهما رجالا کثیر او نساء و الصلوة علی من انباء آخر الرسل انباء ( ۲ ) . والسلام علی آله و اصحابه اکراما و اعلاما. اما بعد: چنین گوید بنده ضعیف ربانی ، منهاج سراج جوزجانی ( ۳ ) که طبقات ملوک عجم ( نزد ) ارباب تواریخ و اصحاب الکتاب پنج طبقه است: اول را طبقۀ باستانیه و دوم را کیانیه، و سیم را اشکانیه، و چهارم را ساسانیه، و پنجم را اکاسره ( گویند ) ( ۴ ) چنانچه به شرح و تفصیل خواهد افتاد، و در تواریخ عجم که شاهنامۀ فردوسی از انجا نقل کرده است بسیار است، و قول آتش پرستان از ره صدق و صواب بعید است و آنچه حق است و بی غبار شبهه است ، برنهج مقرر موعود آورده خواهد شد. انشاءلله تعالی بدانکه ( ۵ ) حضرت عزت، آدم صفی را از حواء علیها ( ۶ ) السلام ، بیست بطن فرزند داد ، در هر بطنی یک پسر و یک دختر چنانچه گفته شده است. چون قابیل هابیل را بکشت، شیث را عوض هابیل بیک بطن به آدم بخشید ، چنانچه معنی شیث هبة الله باشد،و آدم او را وصی کرد، و بعد آدم بدو وحی آمد، فرماندهی فرزندان آدم او را بود، و بقول فارسیان کیومرث بن آدم را بود،و بقول اسلامیان بعد از شیث انوش بن شیث را بود، و درعهد انوش یکی از فرزندان آدم ، که او را نبطی خوانند، و او و فرزندان او بکوه حرمون رفتند و بعبادت مشغول شدند، بر امید بهشت  ( ۷ ) که صفت آن از آدم علیه السلام بسیار می شنید و این نبطی و فرزندان او دیگر فرزندان آدم را بعبادت و غرلت از خلق دعوت کردند، و جمعی با ایشان موافقت نمودند . و بروایت 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 (۱)اصل: وزوجها. ( ۲ ) : اصل انبیا.   ( ۳ ) اصل: جوزجانی . ( ۴ ) کلمات نزد و گویند، که در قوسین است در اصل نبود برای تتمیم عبارت افزوده شد.  ( ۵ ) اصل: و انکه . ( ۶ ) اصل: علیه. ( ۷ ) اصل: شدند نراحیل که صفت آن از پ:  مانند متن 







ملوک عجم طبقه(۵) (۱۳۲)


قانون مسعودی، که ابومعشرمنجم کرده است ( ۱ )، از عهد وفات آدم تا بدان وقت، چهارصدو سی و دو سال بود. و چون نوبت فرماندهی از انوش به پسر او رسید، که قینان نام او بود، علم حساب و کتب نجوم به تعلیم آدم و شیث علیهما السلام شایع شده بود، وخلق را بدان رغبت خاست. ( چون ) نوبت فرماندهی به مهلائیل که پدر را دریس بود علیه السلام ( رسید ) ( ۲ ) آن نبطی و فرزندان او که از خلق عزلت جسته بودند و بعبادت مشغول شده ، از طول مدت به تنگ آمدند، و از کوه حرمون ( ۳ ) فرود آمدند، و با فرزندان قابیل یار شدند، که در کوههای شام و جنوب کثرت گرفته بودند، و از دایره حساب عدد ایشان بیرون شده ، و ابلیس علیه اللعنه ایشان را تعلیم آتش پرستی داده ، و آتشکد ها ساخته، و خمر و زنا در میان ایشان شایع گشت، میان اولاد قینان آمدند ، و ایشانرا به لهو و طرب و خمر خواندند ، و با زنان و دختران ایشان زنا کردند و از وفات آدم هزار سال تمام شد، مفسدان فرزندان قابیل و نبطی جبروت و تعدی . آغاز نهادند ، و دست ظلم و فساد بر کشادند و یکی از میان ایشان بر قوم خود پادشاه کردند ، نام او سامیارس ( ۴ )، و میان ایشان و دیگر فرزندان آدم که صلحاء بودند قتال و مخالفت پیدا شد و فرزندان و متابعان شیث علیه السلام جمع شدند، و ملوک گل را که ایشانرا ملوک باستانیه گویند اختیار کردند، تا شر مفسدان فرزندان قابیل و نبطی از ایشان دفع کند، و اولاد صلحاء آدم را علیه السلام ، از ظلم ایشان خلاص دهند. و اول کس از پادشاهان عادل مصلح ، که برای دفع ظالمان نصب کردند، بزبان یونانیان او را ایلوروس نام بود و دلالت آن میکند : که اهل عجم و فارس او را کیومرث می گویند، و لقب او گلشاه بود، و اول پادشاه از کلدانیان او بود، و این جماعت پادشا هانرا پیش دادیان هم گویند. و این ایلوروس که پادشاه شد، از سال هبوط آدم علیه السلام یک هزار و بیست و چهار سال گذشته بود، و دارالملک آن پادشاه زمین بابل گشت با تفاق همه فرزندان شیث علیه السلام و صلحاء و فرزندان آدم علیه السلام. چون یک هزار و صد و شست و دو سال بگذشت، ملک عجم و عرب و شام و مغرب منتظم گشت، و پیش از طوفان نوح از کلدانیان بروایت قانون مسعودی ( ۵ ) یازده پادشاه بنشست به تخت. و این مختصر نموداریست بیش ازین تحمل نکند. و الله اعلم 

___________________________________________________________________

 (۱)رجوع کنید به تعلیقات آخر کتاب و شرح حال مولف نمبر ۱.  ( ۲ ) کلمات  : چون و رسید که در قوسین است در اصل نیست .    ( ۳ ) این نام در اصل گاهی به ح و گاهی به ج است ( ر : ۲ ) .    ( ۴ ) اصل: سامیاوس . پ : سامیارس 

یکی از آثار معروف البیرونی است ( ر : ۷ (۵)