نقاره خانه و میدان شاه بهار
دورۀ حکمفرمایی دودمان آل ناصر در همه جا در اقطار امپراطوری مخصوصاً در پایتخت آن در شهر زیبای غزنه خاطره هایی باقی گذاشته که برخی از مجرای تاریخ و برخی دیگر از منابع ادبی و برخی هم از ورای داستانهای فولکلوری بما رسیده است.
سلاطین غزنوی طوریکه اداره کشور پهناور و امپراطوری دامنه دار آنها ایجاب میکرد از نظر نظامی قدرت وقوت معظمی داشتند و فتوحات دامنه دار آنها در شرق و غرب موید این نظریه است. مربوط به سان بینیهای قوای نظامی و لشکر کشیها به نیم قارۀ هند دو جا در خاطره های ادبی و داستان های عامیانه ارتباط نزدیک دارد یکی (نقاره خانه) و دیگر میدان (شا بهار) نقاره خانه در عرف عوام مردمان امروزی غزنی عبارت از تپه یی است که آنرا درین اواخر بنام (تپۀ سردار) خوبتر می شناسند و در دفتر خاطرات عوام بنام (بت خانه) هم معروف است. تپه سردار یا "بتخانه" به فاصله سه کیلومتری جنوب غرب روضه سلطان محمود در وسط فراخ دشتی افتاده که درین سالهای اخیر حفریات و تحقیقات باستان شناسی در نفس و عمق آن راه یافته و اسرار پارینه آنرا بیرون کشیده است. عرف عوام دروجه تسمیۀ (بتخانه) اشتباه نکرده و با اینکه آثاری در روی خاک مشهود نبود حقیقتی را حفظ کرد که با کاوشهای حفاری ظاهر شد و بقایای (بتخانه) بزرگی کشف شد که شاید نظیر آن در عظمت و بزرگی در غزنه پیش از اسلام وجود نداشت. (نقاره خانه) هم نام دیگر همین تپه است که در دفتر خاطرات مردم حفظ شده و میگویند که در عصر محمودی که سلسله غزوات بطرف هند تقریباً همه ساله ادامه داشت هر مرتبه که سلطان باسپاه خود بطرف هندوستان حرکت میکرد نقاره سلطنتی از فراز همین تپه به صدا میآمد بعبارت دیگر آغاز حرکت سلطان از غزنه از همین تپه اعلام میشد و بعد حد به حد، فاصله به فاصله و منزل به منزل نقاره های دیگر به صدا آمده و بدین طریق خبر حرکت سلطان غزنوی تا نقاط دور دست سواد هند برده میشد.
تپه نقاره خانه از نقطه نظر موقعیت در کناره شمال غربی میدان شاه بهار افتاده بود. اگرچه امروز که اکثر آبادیهای دور و نزدیک این تپه از بین رفته و زمین درین نواحی شکل دشتی بخود گرفته تپۀ نقاره خانه در اوسط فراخ دشتی معلوم میشود که باید بصورت عمومی همه را (میدان شاه بهار) بخوانیم ولی اگر آبادیهای زمان سلطنت محمود و باغ ها و ملحقات آنرا در نظر بگیریم مجبور میشویم که ساحۀ میدان شاه بهار را در جناح جنوب شرق تپه مذکور قرار بدهیم فی الواقع درین جناح میدان وسیعی و بزرگی افتاده که دامنه های منتها الیه شرقی و شمالی و جنوبی آن بطرف پای کوه ها اوج میگیرد و اگر تعداد لشکرها، تعداد فیلها، تعداد سواران قوای نظامی عصر محمودی در نظر گرفته شود طبعاً حکم بر آن قرار میگیرد که میدان شاه بهار که جایگاه فراخ و وسیعی بوده در همین دشتی که یاد کردیم محاط بود. یمین الدوله و امین الملة ابوالقاسم محمود سلطان بزرگ غزنوی بارها در کرانه همین میدان شاه بهار و بارها روی همین تپه یی که امروز بنام نقاره خانه شهرت دارد تحت همان رایت سپاه که فرخی و سایر شعرای معاصر بارها یاد کرده اند نشسته و سپاه سلطنتی را سان دیده صلاحیت سان بینی سلطان غزنه محمود زابلی از نگاه شاعر سیستانی امیر فرخی در مقاله نیکه قبل برین گذشت شرح دادیم.
مقصد این است که (تپه سردار) (تپه نقاره خانه) "بتخانه" همه عبارت از تپه ایست سنگی که در سه کیلومتری جنوب غرب دهکدۀ روضه (آرامگاه سلطان محمود) درست در وسط دشتی واقع شده که همان دشت (شابهار) میباشد و (عرصه گاه) و میدان سان بینی سپاه غزنویان بود ذهن عوام در تسمیۀ (بتخانه) مفهوم واقعی معبد بودایی را که فراز تپه مذکور آباد شده بود محافظه کرده وشواهدان اینک با آغاز و جریان حفریات ظاهر گردیده است. چون (بهار) "ویهاره" یعنی معبد بودایی را میگفتند از امکان بیرون نیست که این بتخانه بزرگ معبد شاهی بودایی بوده باشد به نام (شاویهاره) که خاطرۀ آن در نام (شاه بهار) باقی است.