32

مدنیت تاریخی افغانستان در ماورای سند

از کتاب: مقالات دری

آثار و اطلال تکسلا:

در عصرهائی که هنوز خورشید جهان تاب اسلام در کوهسار با عظمت افغانستان نتابیده بود. (۱)این کشور معمور و آبادان مدنیت روشن و تابناکی داشت که آثار آن علاوه برین سرزمین بقلب مملکت وسیع هندوستان نیز رسیده بود. سبک صنائع گریکوبودیک که جامع مزایای خیال پروری هند، و حقیقت (۲) فاتحیین یونان بود مرکز آن مدرسۀ گندهارا و هدۀ افغانستان عزیز است.

آثار برجستۀ این سبک در وادیهای ماورای اندوس سند و پشاور و سوات نیز دیده می شود، که از نقطۀ نظر آر کیولوجیا (عقیقه شناسی) خیلی مهم و گرانبهاست، مخصوصا مدرسۀ معروف تکسلا که پرورنده و مروج این سبک صنعت و مدنیت قدیم وطن ماست در تاریخ افغانستان اهیمیتی بسزا دارد، در وقتیکه یادی از مراکز مدنیت قدیم بگذرد نمی توان این یونیورستی تاریخی مدنیت قدیم وطن را قرامو نمود بنابران درینجا راجع به این مدرسۀ قدیم و مرکزمدنیت و تمام آنجا هائی که مظاهر آن در ماورای کوهسار خیبر آشکار است مختصری نگارش مییابد تا نفوذ و سیطره تاریخی مدنیت باستان وطن ما بنظر خوانندگان محترم روش شود:

تکسلا:

بیست میل بسوی شمال مغرب شهر راولپندی، پنجاب یک ایستگاه راه آهن است که تکسلا نامیده می شود اگر کسی چند سال پیش بشمال مشرق این ایستگاه نظر می انداخت، جز زمین خاره و بابر و کوه های خورد و تپه های خشکی بنظر نمیرسد، این زمینی که جوف آن از ذخایر گرانبها و مظاهر مهمۀ دنیت باستان پر است دریک وادی شادابی واقع است که از دریای هروارو و معاونین آن تمراولندی سیراب می شود از یکطرف کوه های مارگله، و از جانب دیگر سلسلۀ جبال مری و هزاره حصار طبیعی و محفوظ این قطعه خاک شمرده می شود.

قطعۀ زمینی که بنام سرای کالا معرف بود، و بعد ها آنرا تکسلا نامیدند جز زمین خاره و لم یزرعی غیر مرتی بیش نبود، ولی بعد از چندی آثار گرانبها و خیلی قیمت داری را از قلب آن کشیدند و اطلال شهر های تاریخی عظیم الشانی از آن کشف نمودند، که توجه تمام عتیقۀ شناسان دانا را بخود جلب نموده و شهراه جدیدی را در تاریخ آسیای وسطی و وطن عزیز ما کشودن آثار مدینه و مصنوعاتیکه ازین خاک برامد، با آثاریکه در گندهارا و هده و دیگر حصص وطن ما از طرف هیئت های علمی عتیقه شناسی بدست آمده از حیث وحدت سبک و سلیقۀ صنعتی خیلی نزدیکی دارد، و نفوذ مدنیت تاریخی و سبک یونانی و بودائی صنائع باستان وطن مارا ظاهر می سازد.

اکتشاف:

تکسلا چون بر شاهراه بزرگ تاریخی اسیای وسطی و هند واقع بوده در عصرهای قدیم اهمیت زیادی داشت و تمام فاتحین هند چون از معبر خیبر ورود بار سندهـ بسوی هند می گذشتنند تکسلا یک شهر معمور و مرکز عظیم الشانی در دم را آنها واقع بود چون سیاح مشهور چینی هیوان تسانگ (هیونستن) در قرن هفتم میلادی از راه هندوکش و کابل و هده باین شهر آمده و یاداشت های سفر خود ا مرتبا گذاشته است بنابران از مدتی توجه ماهرین های علم آثار کهنه را نیز در آنجا می یافتندف تا که چند سال پیشتر از طرف سی . آی . ای سرحان مارشال (سی. آی ای سرجان مارشل) مدیر عمومی آثار عتیقۀ هند حفاری مرتب و علمی دران منطقۀ تاریخی آغاز و آثار خیلی قیمدار و مهمی از ان بمیان آمد. اطلال و خرابه های سه شهر،مسکوکات، زیورها، ظروف بی شمار از ان کشف گردید، که دروازۀ جدیدی را در تاریخ مدنیت آسیا کشود، و یک موزیم پر افتخاری از صنائع و مدنیت کهن افغانستان که از آن شهر ها در ضمن حفار و عملیات کاوش بدست آوردند، بوجود آمد.

مثلیکه تمام عتیقه شناسان و کاوندگان آثار کهنه عقیده دارند، مرکز سبک صنعت و مدنیت قدیم تکسلا همان وادی های گندهارا و سمت مشرقی افغانستان و اراضی کابل و سمت شمالی است. و این شهرستان تاریخی در عصور سالفه تاریخی صنعت قدیم همین تکسلا است که اکنون از زبر توده های خاک آثار و علایم برجستۀ مدنیت و حضارت کهنۀ آن دیده میشود، و در حدود قرن ششم و هفتم قبل المیلاد درین موقع شهر عظیم الشان و پر شکوهی وجود داشت.(۳)

سه شهر:

تاکنون که هیئت های عتیقه کاوش و جستجو کرده است در مسافۀ سه چار میل خرابه های سه شهر قدیم را یافته اند که نام قدیمترین آن بهر است و آثار آن میان سرای کالا و دریاچۀ تمراء واقع بوده طول شهر شمالا و جنوبا (۱۲۱۰) متر و عرض آن شرقا و غربا (۷۳۰)متر است، این شهر چندین صد سال پیشتر از حملۀ یونانی ها معمور بود، و مدنیتی داشت ازین شهر قدیم ظروف گلی و مسکوکات و زیورات طلائی و احجاز نفیسه چون یاقوت نیلم، و غیره بدست آورده اندکه در قرن سوم پیش از میلاد در آنجا نهاده شده بود.

شهر دوم عبارت از سر کپ است که فصل وامکنه و بازارها وجاده ها و عمارات شاهی و معابد و دارالعلوم های آن تماما کشف گردیده محیط قلعۀ آن (۶) هزار متر و بلندی آن تا (۱۵) فت است این شهر بروج و باره داشته، تا قرن دوم میلادی معموربود، آثار زیادی در حین حفاری آن بدست آمده، که عبارت از ظروف گلی و آهنی و پیاله های آبخوری کوزه های کلان، چوکی ها، شمیرها، زیورها، شیشه مسکوکات و غیره می باشد، و اصول زیست و تمدن و تهذیب آن عصر ها را نمایندگی می کند.

به طرف شمال شهر سرکب نزدیک جندیال تودای خاکی است که اثار معابد کهنه را از آن بر آورده اند و یکی ازآنها(۲۵) فت بلند و (۱۵۸) فت طویل بوده، و از بقایای عصر زردشتی شاهان بلخی پارت است که مدت زیادی این دین با مدنیت مخصوص آن در افغانستان تسلطی داشت. شهر سومی که سر سکهـ نامدارد از طرف شاهان کوشانی وطن ما آباد گردیده و فصیل آن تقریبا سه میل مستطیل و دیوارهای آن (۱۸)فت است، بر مسافۀ (۹۰) میل دارای بروجی است و درین شهر اکنون سه قریۀ خورد و کوچکی موجود است، از ینجا در عهد جلال الدین اکبر مغولی نیز مسکوکاتی بدست آمده بود، و اکنون مسکوکات مسی و دسته های عاج از ان کشف گردیده است.

معابد و ستوپه ها:

معابد و مقامات مذهبی که در سلسۀ حفریات تکسلا کشف گردیده، مهمترین آن ستوپه (۴) دهر ماراجیکا است که بنام (چیر توپ) نیز معروف است.

این بنای تاریخی در یک میدان بلندی بالای دریاچۀ تمراه واقع است، که نزدیک آن آثار معابد و ستوپه های خورد دیگری نیز واقع بوده، و ستوپه کلان آن بشکل دائره ایست. که از چار طرف زینه ها بآن بالا شده اندرون آن حقه را یافته اند، که استخوان های سوخته دران نهاده شده همچنین سنگی موجود است که که حمائل سفتل لعل بلورسنگ سلیمانی، یاقوت نیلم ف عقیقف فخراج ، فیروزه ف صدف و غیره بطرف زرین ان مانده اند. کذلک در ستوپه های خورد مسکوکات قدیمه و زیورهای نیلم، مرجانف بلور، یاقوت، و مجسمه های چونه (همچون آثار مکشوفه گندهارا) و بسی از آثار گرانبها بدست آمده است.

مثلا در یکطرف- نقره یک حقۀ طلائی را یافته اندف که دران استخوانهای سوخته و خاکستری موجود است، و جمعی از علمای آثر درین باره گفته اند که استخوان بود بادیگر پیش وایان بزرگ خواهد بود. همچنلن یک حصۀ مجسمۀ بودا رایافته اند که حصۀ پائین بدن ولباس آن باقی است و از حد پاشنه تا انگشتان پا (۵) فت و سه انچ است و ازین می براید که اصل مجسمه تا (۳۵) فت بزرگ می بود از یک ستوپه خوردی (۵) عدد مسکوک طلائی کوشانی ها را نیز کشف کرده اند.

یادگار دوم عبارت از ستوپه ایست که مطابق به یک پیش گوئی شاید ازینجا خزینۀ کشف گردد یادگار سوم ستوپۀ سروالا و چهارم ستوپۀ خوردیست که از عمرانات شهنشاه معروف اشوک (۲۷۳-۲۳۲م) است (۶) و می گویند که بنای چهارم بیادگار واقعه اعمار گردیده که درینجا فرزند اشوک کنال از طرف مادراندرش کور شده است.

دیگر از آثار برجستۀ تکسلا اطلال لالچک است که بشمال مشرق شهر سرسکهـ ببفاصله دونیم صد گز واقع بوده و آثار بودائی زیادی در تپه های آن پدیدار است که تاریخ آن بقرن چهارم مسیحی صعود میکند و مسکوکات نقرۀ عهد هفتالیت از ان می براید، معلوم است که این ابنیۀ تاریخی پیش از قرون (۶-۷) مسیحی خراب گردیده است از مابین یک ستوپه بتعداد (۱۴۰) دانه مسکوکات مختلفۀ شاهان از مۀ متفرقه و نگین های پر بهائی بدست آمده است.

کذالک ستوپۀ موضع (بادل پور) نزدیک(بهیره) که زیاده تر دستخوش حوادث روزگار گردیده و آثار کمی از ان نمایان است مسکوکات شاهان کوشانی راجه کنک. هوشنگ اسودیو از ان بر آمده و عمران آن به قرن سوم میلادی میرسد.

بعضی از عمارات عصر بودائی بحالت نهایت دوستی برامده اند، که تصاویر دیوارهای آن تاکنون نمایان است معابدف غسل خانه هاف تحویل خانه هاف کتاب خانه ها و اغلب مقامات آن بصورت صحیحی کشف گردیده و مجسمه های حالت استغراق بودا ظاهر شده است ستوپۀ که بنام (بهلتر) یاد می شود و تحت کاوش مدققین واقع گردیده پنج میل دور از (سرای کالا) بفاصله نیم میل از دریای (هرو) کائن است.

طوریکه هیوان تسانک (سیاح چینی) معلومات میدهد. از طرف شهنشاه اشوک  معرف بیادگار عنعنۀ مذهبی بنا یافته که میگویند مهاتمابودا در دور اول حیات خود درینجا خود اقربانی کرده است.

حوادث تاریخی تکسلا:

این معموره و درسگاه تاریخی دنیا که تکسلا یا تکهـ شلا نامیده میشد مؤرخین یونان نیز تکسلا ضبط کرده اند، قدامت شهر تکسلا را ازینجا باید فهمید که در قریم زین آثار ادبی و حماسی هند مهابهارت (۷) ذکر گردیده .

از کتب دینی بودائی بوضوع میرسد که شهر عظیم الشانی تکسلا دارای دار العلومی بود که دران عصر ها شهوتی بی اندازه داشت.

فتح اسکندر:

اسکندر مقدونی در سال (۳۲۷هـ م) از راه هندوکش و معبر خیبر از دریای سندهـ گذشته و بر شهر تکسلا حمله اور گردید(۸) حدود سلطنت مشرقی افغانستان دران عصر ها تا بدربای جهلم امتداد داشت و اسکندر آنرا بتصرف خود آورد، ولی بمقابلش بر ساحل دیگر جهلم راجه پوروس تهیه دیده و جنگ شدیدی واقع گردیدف این جنگ که در تاریخ حربی هند اهمیتی دارد (۹) به شکست و هزیتمته ندیها خاتمه یافته و راجه آمبهی وائی فرمانفرمای تکسلا، که با اسکندر از در موافقت و معاضدت آمده بود، از طرف اسکندر واپس بسلطنت تسکلا بر قرار گردید، و نیز به پوروس سلطنت موروثی خود اعاده شد.(۱۰)

در سال (۳۲۳) قبل مسیح چون اسکندر از دنیا در گذشت راجه چندر گپت مشهور از شاهان مشهور دولت موریه که شاه مدبر و با فراستی بود(۱۱) و تمام هند و یک حصه افغانستان بتصرفش امد، پنجاب و تکسلا را نیز ضمینۀ ممالک خویش ساخت (۱۲) ولی بعد از مدتی تکسلا از سلطۀ سلطنت موریا آزاد گردیده و کمی بعد از ان از طرف ولیعهد راجه (شهزاده اشوک) تسخیر و بصفت نائب السلطنة دران قیام داشت در سال های اخیر قرن سوم قبل المیلاد که راجه اشوک در گذشت سلطنت موریا نیز پریشان و تکسلا همچون صوبه جات دیگر مملکت آزاد گردید.

دوره دوم یونانی ها:

فاتحین و سپه سالاران یونان که با اسکندر کبیر بفتح آسیا آمده بودند، بعد از مراجعت اسکندر مدت (۳۵۰) سال از (۲۵۰ قف م تا ۱۰۰ ع) بر یک حصۀ هند و افغانستان حکمرانی داشتند، که اینها را شاهان یونان باختر میتوان گفت(۱۳) سلطنت یونانی های باختر که مدنیت هلنستیک (۱۴) را بعد از سکندر در آسیای وسطی با مدنیت هند آمیختند در حدود (۱۷۰) قبل المیلاد حصص مشرقی افغانستان و تکسلا را بتصرف خود آوردند در عهد این دولت باختری مدنیت هند و یونان بهم آمیخته و طراز معروف (گریکو بودیک) را خوبتر بمیان کشید، که دار العلوم تکسلا یگانه پرورشگاه این سلیقه و اسلوب مدنیت و صنعت شمرده میشد.

و با مدنیت گندهارا و سمت مشرقی افغانستان ووادی پشاور اشتراک و رابطۀ قریی داشت، و همین سبک مخصوص صنعت و مدنیت تاریخی وطن ماست، که تا مدت زیادی مراکز معمور و آبادان سمت غربی هند را زیر نقوذ و سیطرۀ خود گرفته بود.

بعد از یونانی های باختری جمعیتی از سکنه سیستان که در هندوستان (ساکا) می گفتند از دیار اتک گذته و بر پنجاب حمله نمودند و یک قرن قبل از مسیح تکسلا را نیز تسخیر نموده و بدولت پارتها سپردند.

دورۀ کوشانیها:

 از سال( ۵۰تا۶۰) مسیحی که کوشانی های تخاری افغانستان دولت پارتیا را مغلوب نمود از وادی کابل بسوی تکسلا نیز گذشته و بتصرف خود کشیدند. در قرن دوم مسیحی که شهنشاه معروف کوشانی افغانستان کنشک حدود سلطنت کوشانی افغانستان را از وسط آسیا تا بنگال وسعت داد، و پرس پور (پشاور) پایه تخت شنائی وی بودهف تکسلا نیز رونقی بسزا گرفت، تا قرن پنجم میلادی تکسلا به دولت کوشانی تعلق داشت.

ویرانی تکسلا:

در حدود سنه (۴۵۵) میلادی که هفتالیت های تخاری افغانستان سلطنت کوشانی را از پا در انداختند، و در نواح هندوکش سلطنتی تشکیل دادند، اینها بر سواد اعظم هند تاخته و سلطنت دودمان کپتا را خاتمه دادند (۴۵۰-۵۲۸میلادی) از تحریرات کالینداس شاعر معروف همچنین از مؤلفت دیگر آنعصر چون: ارتها شاستر واشتادهیا نیز از تفصیلاتیکه سیاح چینی فاهیان در حدود (۴۰۰ع) داده بوضوع میرسد که درین عصر ها حصۀ شمالی مغربی هند جلوه گاه مدنیت گندهارای افغانستان بوده، و کانون بودائیت شمرده میشد، و معابد و زیارتگاه های آن خیلی معروف و آبادان بود(۱۰) ولی از هجوم دولت هیطل (هفتالیت) در جملۀ تمام آثار بودائی تکسلا نیز از عروج خود کاسته و تمام معابد و صوامع بودائی آن بر باد و فنا رفت. و بعد ازین ستارۀ تکسلا در آسمان مدنیت ندرخسید، و در نتیجۀ خانه جنگی های حکام محلی از انهمه عروج و عظمت در خاک ناکامی و خرابی روی نهفت و در قرن (۷) میلادی یک ولایت خورد سلطنت کشمیر بحساب رفت.

حریق تکسلا:

از مطالعۀ اطلال و آثار این شهرستان تاریخی می راید که اغلب معابد و صوامع تکسلا در نتیجه حریق مدهشی طعمۀ آتش گردیده و این آتشزدگی در حدود قرن (۵) مسیحی اتفاق افتاده است زیرا در بعضی از حجرات آن یاقوتی بدست آمده که بخط براهمی عهد کپتا این الفاظ بران کنده است سری کلیشوراداسی همچنین از کتیبۀ سنگ دیگر می براید که این آتشزدگی پی از عهد گپتا اتفاق نیفتاده که مصادف با قرن (۵) میلادیست.(۱۶)

وادی پشاور و درۀ خیبر:

 اهمیت تاریخی درۀ خیبر که یگانه معبر فاتحین هند درازمنۀ سالفه بوده است خوبتر از جلدهای ضخیم سیاحت نامۀ سیاح امریکائی ماسن آشکار است که بسال (۱۸۲۶) نگاشته شده استو ستوپۀ (شیولا) یا خیبرتوپ که براس کوه بلند کافر کوت واقع است. یا ستوپه های که در وادی تکسلا کشف گردیده مشابهت زیاد و نزدیکی تمامی دارد از معابد و اطلال مجسمه های بودا و مسکوکات طلائی و اشیای گرانبهایی برامده که تاریخ آن بعهد دولت کوشانی صعود میکند.

همچنان در خرابه های تخت بهائی خانپور خوشحال گدهـ و نزدیک اسلامیه کالج پشاور آثاری بدست امده که عینا به آثار تکسلا و ستوپه خیبر می ماند علاوه برآنها از نقطۀ نظر عتیقه شناسی مقام علی مسجد نیز دارای اهمیتی است که فراموش نتوان کرد (۱۷)

این بود بعضی از آثار مدنیت قدیم گندهارا که بسمت سرحدات شرقی افغانستان ماورای دریای سندهـ موجود است. (۱۸)