ای مه ز غم تو چون تپد دل
از کتاب: مروارید گمشده
، غزل
05 February 2016
ای مه ز غم تو چون تپد دل
از طاقت من برون تپد دل
از مکر و فریب هر نگاهت
غرق است و میان خون تپد دل
دوشینه شبم چه گفتی با وی
کز لطف چنین حَنون تپد دل
در حسرت دیدنت چو ماهی
از آب جدا برون تپد دل
بنگر به دلم بیا تو «واهب»
کز قدرت خود فزون تپد دل